همه تله های زندگی یا شخصیت بطور یکجا (انواع طرحواره ها)

این مطلب به صورت یک تست یا آزمون ذهنی و شخصیتی، به شکلی که در پایین توضیح خواهم داد میتواند شناخت بسیار دقیقی از خودتان را به شما ارائه دهد و پایه مبحث مهم خودشناسی باشد و خلاصه کتابی است با نام تلههای پنهان شخصیتم که توسط دکتر معین خلیلی برای مشاهده و آگاهی از خلع های شخصیتی تان انتشار یافته است. اصلاح و برطرف کردن تله های شخصیتی در کتابی دیگر تحت عنوان میدان قدرتمند فراآگاهی آمده است.
بسیاری از مشکلات روانشناختی قابل حل هست. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید: 07132360878 یا برای وقت مشاوره اینجا کلیک کنید.
اطلاعات جامع روانشناسان شیراز با ویدئو و رزرو نوبت مشاوره
طرحواره ها یا تله های روانی یا شخصیتی موضوعی است که زندگی ما را تحت تاثیر قرار می دهند. گاهی یک دل نه صد دل عاشق کسی میشویم که به جای آن که باعث آرامش ما شود روح و روان ما را آزرده میکند. گاهی در روابط اجتماعی آن چنان احساس شکست میکنیم که فکر میکنیم دیگران بسیار موفق و خوشحال هستند و ما گرفتار و ناراحت.
گاهی میدانیم شخصی خیلی میتواند به اهداف ما کمک کند ولی نمیدانیم چگونه با او ارتباط برقرار کنیم. گاهی همسر، نامزد و یا دوستان صمیمی خود را از دست میدهیم و نمیدانیم چگونه رابطه را بازیابی کنیم؛
بسیاری از ما با این موارد آشنا هستیم و شاید هم خود ما درگیر همین چیزها باشیم؛ نمیتوانیم کسی را که دوست داریم جذب کنیم و یا در کار و ارتباطاتمان مشکل داریم.
چه عاملی باعث میشود که شخصی با داشتن موقعیتهای خوب در روابط کاری و یا عاطفی مشکل پیدا کند ولی شخص دیگر موفق باشد؟ چرا ما گاهی به کسی وابسته میشویم که هیچ تناسبی با ما ندارد؟ چرا بعضی از افراد در محیط کار خیلی زود پیشرفت میکنند ولی بعضی دیگر به هیچ جا نمیرسند؟
اگر به دنبال یافتن دلیل این مباحث هستید باید ریشهی مشکل را در طرحوارهها پیدا کنیم. طرحوارهها قالبهایی هستند که از تولد در ذهن و شخصیت ما ایجاد شدهاند و ما با آنها دنیا را میبینیم و تمام روابط ما طبق این قالبها رقم میخورند. مدل طرحواره درمانی توسط جفری یانگ ارائه شده است. یانگ میگوید که طرحوارههای ناسازگار به خاطر تجربیات بد دوران کودکی ایجاد شدهاند و این طرحوارهها به خاطر برآورده نشدن نیازهای کودکی ایجاد شده اند.

بسیاری از افرادی که رفتارهای مشکل آفرین دارند، در کودکی مورد ظلم قرار گرفتهاند و بسیاری دیگر از افراد هم در خاطرشان نیست که کودکی شان چگونه بوده است. البته ممکن است بعضی از افراد هم در کودکی تجربیات خیلی خوبی داشتهاند ولی اکنون مشکلات زیادی دارند. طرحوارهها به خاطر نوع تربیت ما و در عین حال به خاطر خلق و خوی ما ایجاد شدهاند. شاید کسی در کودکی مشکلی نداشته ولی اکنون در بزرگسالی مشکلاتش بسیار باشد. باز هم این شخص به خاطر وجود تعدادی طرحواره این کارها را انجام میدهد.
از کودکی الگوها و یا قالبهایی در ذهن ما درست شدهاند که به آنها طرحواره های ناسازگار اولیه میگویند. طرحوارهها باعث میشوند ما به کسی جذب شویم و یا از کسی متنفر باشیم. پایهی روابط را طرحوارههای ما شکل میدهند.
طرحوارهها یک سری پیش فرض درست میکنند که رفتار افراد طبق آن فرضیات شکل میگیرد. این طرحوارهها تبدیل به الگوهای ذهنی میشوند و ما با آن الگوها با دیگران ارتباط برقرار میکنیم.
مدل طرحواره درمانی را علم ارتباطات مینامند. طرحوارهها مثل نقشهی یک ساختمان هستند که بنای ساختمان طبق آنها ساخته میشود. بعضی از افراد جذب افراد بیعاطفه میشوند، بعضی دیگر دنبال افراد قدرتمندی هستند که آنها را نجات دهند، افراد دیگری هم در ارتباطات خود متمایل به افراد ضعیفتر هستند و گروهی هم از ارتباط ترس دارند.
این موارد به خاطر طرحوارههای افراد است؛ یعنی طرحوارهها تعیین میکنند که ما چگونه با دیگران برخورد کنیم. طرحوارهها از همان ماهها و سالهای اول زندگی ایجاد شدهاند. جفری یانگ بنیانگذار طرحوارهدرمانی باور دارد که ما در کودکی نیازهای هیجانی خاصی داشتیم و نوع برخوردی که والدین با این نیازها در آن سالهای دور ولی سرنوشتساز داشتند باعث ایجاد طرحوارههای مختلف در شخصیت ما شده است. روزهایی که شخصیت ما در حال شکلگیری بوده است. طرحوارهها هم به سرعت خود را بر شخصیت ما تحمیل کرده بودند.
در چه خانوادهای بزرگ شدهایم؟ پدر و مادر چه رفتاری با هم داشتهاند؟ آیا ما را در آغوش میگرفتند؟ آیا احساس امنیت میکردیم؟ آیا به ما حس ارزشمندی دادهاند؟ آیا ما را با دیگران مقایسهکردهاند و صدها سئوال دیگر. اینها همه طرحوارههای ما را ساختهاند.
طرحوارهها به ما میگویند که چگونه خود و دیگران را نگاه کنیم؛ میگویند چگونه با دیگران رفتار کنیم و میگویند چگونه فکر کنیم و یا احساسات خود را چگونه بیان کنیم. بنابراین طرحوارهها تصاویر عمیقی در ناخودآگاه هستند که به صورت رفتار، گفتار، باور و احساس خود را نشان میدهند.
طرحوارهها قالبهایی هستند که از تولد در ذهن و شخصیت ما ایجاد شدهاند و ما با آنها دنیا را میبینیم و تمام روابط ما طبق این قالبها رقم میخورند. مدل طرحوارهدرمانی توسط جفری یانگ ارائه شده است. یانگ میگوید که طرحوارههای ناسازگار اولیه به خاطر تجربیات بد دوران کودکی ایجاد شدهاند و این طرحوارهها به خاطر برآورده نشدن نیازهای کودکی ایجاد شده اند (استیونز و رودیگرز۲۰۱۵).
بسیاری از افرادی که رفتارهای مشکل آفرین دارند، در کودکی مورد ظلم قرار گرفتهاند و بسیاری دیگر از افراد هم در خاطرشان نیست که کودکی شان چگونه بوده است. البته ممکن است بعضی از افراد هم در کودکی تجربیات خیلی خوبی داشتهاند ولی اکنون مشکلات زیادی دارند. طرحوارهها به خاطر نوع تربیت ما و در عین حال به خاطر خلق و خوی ما ایجاد شدهاند. شاید کسی در کودکی مشکلی نداشت ولی اکنون در بزرگسالی مشکلاتش بسیار باشد. باز هم این شخص به خاطر وجود تعدادی طرحواره این کارها را انجام میدهد.
یادتان باشد طرحوارهها یک سری پیش فرض درست میکنند که رفتار افراد طبق آن فرضیات شکل میگیرد. شخص معلولی را میشناختم که به صورت مادرزاد هر دو دستش از بالای آرنج قطع بودند و یکی از پاهایش هم مصنوعی بود، ولی نقاشیهای زیبایی میکشید و در کار خود استاد بزرگی بود و او به همهی افراد سالم امید و انگیزه میداد. او میگفت در مدرسه وقتی بچهها بازی میکردند و من نمیتوانستم بازی کنم، به خودم میگفتم نباید “کم بیاری.” پیش فرضهای ذهنی این شخص به این صورت بوده است.
این طرحوارهها تبدیل به الگوهای ذهنی میشوند و ما با آن الگوها با دیگران ارتباط برقرار میکنیم. اگر قالب کیک به صورت مربعی باشد نباید انتظار داشته باشیم که کیک ما گرد شود.
طرحواره ها یا الگوهای ذهنی چگونه ما را به سمت آدمهای نامناسب میبرد؟ چه عاملی باعث میشود که شخصی با داشتن موقعیتهای خوب در روابط کاری و یا عاطفی مشکل پیدا کند ولی شخص دیگر موفق باشد؟ چرا ما گاهی به کسی وابسته میشویم که هیچ تناسبی با ما ندارد؟ چرا بعضی از افراد در محیط کار خیلی زود پیشرفت میکنند ولی بعضی دیگر به هیچ جا نمیرسند؟
جواب در الگوهای ذهنی نهفته است. ذهن ما باعث میشود از کسانی خوشمان بیاید، از کسانی متنفر باشیم، به کسانی وابسته باشیم، از کسانی دوری کنیم و… طرحواره ها یا الگوهای ذهنی چگونه ما را به سمت آدمهای نامناسب میبرد؟
در واقع تله های روانی جملات قطعی شده ای هستند که ما در کتاب میدان قدرتمند فراآگاهی به آنها آگاهی ارشد یا آگاهی فراتر از سایر آگاهی های زندگی میگوییم و تمام زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار داده اند
برای اصلاح و بازآفرینی قدرتهای روانی و درونی خود به شما توصیه می کنم کتاب بشدت موثر و بسیار عالی «میدان قدرتمند فر آگاهی» را مطالعه نمایید. در این کتاب برای از بین بردن تله های خود در تمرینی قرار میگیریم که ما نام آن را میدان فراآگاهی می گذاریم. میدان باعث بازیابی عملی قدرتهای درونی ما خواهد شد.

تست طرحواره های یانگ
جفری یانگ برای تشخیص طرحواره ها، تست طرحواره ها را طراحی کرد که در دو فرم کوتاه و بلند موجود است. در مراکز مشاوره بیشتر از فرم کوتاه استفاده می شود اما این نیازمند صرف زمان هزینه ای است که در نهایت لیستی از تله ها به همراه نمرات آن به ما می دهد که نمایان میکند دارای چه تله هایی هستیم. اما من در کتاب تله های پنهان شخصیتم انتخاب گزینه ها را به خودتان محول کرده ام زیرا ضمن صرفه جویی در هزینه بالای اخذ تست و صرف زمان برای انجام این تست در محل مراکز خودتان با مطالعه این مقاله تحت تست خویش افشایی به بررسی تله های خود پرداخته و بهتر از آن معنای هریک را نیز متوجه شوید.
تست طرحواره یانگ در سال ۱۹۹۸ توسط یانگ برای یافتن طرحواره های ناسازگار اولیه شخص پایه گذاری و طراحی شد. نسخه های متعددی از این تست وجود دارد. توجه داشته باشید که این تست تنها وجود مشکل در هریک از طرحواره های 16 گانه را به شما نشان می دهد و تحلیل دقیق تر و واکاوی آن نیاز به بررسی توسط یک متخصص روانشناسی دارد.
نحوه انجام تست
شروع به مطالعه شرح هر یک از تله ها نماید و در پایان هر تله به میزانی که اشتراک تجربه در زندگی خود و صفات خود با آن طرحواره یا تله روانی دارید به خود نمره ای بین 0 تا 100 بذهید به این ترتیب که اگر آن طرحواره در شما شدید بود نمرهای نزدیک به 100 یا 100 و اگر آن را خیلی در خود مشاهده نمیکردید نمره ای نزدیک به صفر یاصفر به آن بدهید.
در نهایت 16 عنوان تله که در جلوی هریک نمره ای بین 0 تا 100 وجود دارد را در اختیار دارید. کار بسیار مهم دیگر آن است از شرح هر طرحواره استفاده کنید و حتماً حداقل سه جمله که آن را بیشتر در خود مشاهده کرده اید زیر هر تله ای که نمره داده اید بنویسید.
۱- تله اطاعت یا ایثار افراطی (طرحواره اطاعت)

طرحواره ایثار افراطی هم نوعی از تلهها و طرحوارههایی است که در ذهن برخی از افراد وجود دارد و به موجب آن، مدام دوست دارند که به نیازهای دیگران دقت و توجه داشته باشند و خود را برای دیگران فدا کنند. در واقع، کسانی که اسیر تله ایثار هستند، به شکلی افراطی میخواهند دست به ازخودگذشتگی و فداکاری برای دیگران بزنند.
ایثار بهطور کلی به معنای فداکردن خود برای رساندن دیگران به خواستهها و نیازهایشان است. ایثارکردن یعنی از خودگذشتن. حالا زمانی که چنین عملی حالتی افراطی و بیش از حد به خود میگیرد، یعنی فرد در طرحواره ایثار افتاده است.

تمرکز افراطی بر ارضاء نیازهای دیگران در زندگی روزمره که به قیمت عدم ارضای نیازهای خود فرد تمام میشود رایج ترین دلایل انجام این کار عبارتند از:
– جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران،
– جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند،
– این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد و رنج دیگران ناشی می شود.
چنین طرحوارهای منجر به این احساس می شود که نیازهای فرد ایثارگر به قدر کافی ارضاء نمی شوند و همچنین باعث رنجش افرادی می شود که او از آنها نگهداری میکند
نشانه های طرحواره ایثار
1- نیازهای خودم را بعد از نیازهای دیگران قرار می دهم و گرنه احساس گناه می کنم.
2- هر چقدر هم که کار داشته باشم باز هم وقتی نیاز باشد از کارم می زنم و به کار دیگران می رسم.
3- مردم مرا فردی می بینند که برای دیگران زیاد کار می کنم، ولی برای خودم کاری نمی کنم.
4- برای من خیلی دشوار است که از دیگران بخواهم نیازهایم را برآورده کنند.
5- تنها وقتی خوشحال می شوم که بتوانم اطرافیانم را خوشحال کنم و کاری برای آن ها انجام دهم.
ریشه های تحولی طرحواره ایثار
۱- انتظار زیاد والدین از کودک
۲- زمانی که شخص فقط با برآورده کردن نیازهای دیگران مورد توجه قرار می گرفت
۳- بی اهمیتی والدین به نیازهای کودک
۴- تشویق بزرگترها به بی توجهی به نیازهای خود
۵- نقش والدگونه پیدا کردن کودک یا نوجوان
تاثیر تله ایثار در روابط عاطفی
طرحواره ایثار خود را در روابط عاطفی نیز نمایان می کند. این افراد اکثراً با کسانی ارتباط برقرار میکنند که مشکلی دارند. مثلا، آنها مجذوب افرادی هستند که اعتیاد یا معلولیت جسمی دارند، و یا از نظر مالی تامین نیستند، خانواده آنها را طرد کرده، طلاق گرفته اند و یا دچار شکست عاطفی هستند.
آنها به دو دلیل جذب چنین روابطی میشوند:
1) آنها در این روابط میتوانند همچنان الگوی ایثارگری خود را ادامه دهند. آنها تنها این نوع از رابطه را بلد می باشند. در رابطهای که بر اساس ایثارگری و خدمت نباشد، آنها سردرگم اند و نمی توانند نقشی برای خود بیابند.
آنها همواره بهدنبال روابطی هستند که بتوانند نقش فرد ایثارگر را در آن بازی کنند. زیرا تنها این نقش برای آنها آشناست. اما پس از مدتی از شروع رابطه به دلیل آنکه پاسخ مورد انتظار خود را در قبال فداکاری بسیار خود از طرف مقابل نمی گیرند، احساس می کنند از خود گذشتگی آنها درک نشده است.
2) افراد ایثارگر از درون احساس بی ارزشی دارند و تنها در صورتی خود را شایسته محبت و توجه دیگران می دانند که خدمتی برای دیگران کرده باشند. به همین دلیل آنها جذب رابطه با افراد مشکلدار میشوند تا با تلاش برای حل مشکل او، خود را لایق محبت او بدانند. زیرا بر اساس تجربیات کودکی خود بر این باورند که تنها در اینصورت ممکن است شایسته ی توجه و محبت دیگران قرار بگیرند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱. نیازهای دیگران را در اولویت قرار می دهم وگرنه احساس گناه می کنم.
۲. وقتی دیگران را دست تنها می گذارم یا مایوسشان می
کنم احساس گناه می کنم.
٣. من بیشتر به مردم کمک می کنم تا اینکه از آنها
تقاضای کمک داشته باشم
۴. در نهایت، کار مراقبت از نزدیکانم روی دوش من است ۵. اگر کسی را دوست داشته باشم، تقریبا همه کارهای او
را تحمل می کنم.
۶. آدم خوبی هستم، چون بیش از آنکه به فکر خودم باشم
به فکر دیگرانم.
۷. در محیط کار معمولا داوطلبانه وقت بیشتری صرف می
کنم یا کار بیشتری انجام می دهم.
۸. مهم نیست چقدر سرم شلوغ است، من همیشه می
توانم وقتی را برای دیگران کنار بگذارم.
۹. تنها وقتی خوشحال می شوم که اطرافیانم خوشحال
باشند.
۱۰. همیشه به درد دل دیگران گوش داده ام.
۲- تله بازداری هیجانی (طرحواره بازداری هیجانی )

احساسات منافع فراوانی برای انسان دارند که توانایی کنترل و بیان به موقع آن ها می تواند به سلامت روانی کمک بسیاری کند. اماکسانی که طرحواره بازداری هیجانی دارند، محدودیت هیجانی زیادی نشان می دهند و از صحبت کردن درباره ی هیجان هایشان و بیان آن ها پرهیز می کنند.آن ها به جای اینکه هیجانی و بیانگر باشند از لحاظ عاطفی بی تفاوتند و به جای خودانگیختگی، بیشتر خویشتن داری زیادی دارند. آنها معمولا دلسوزی و محبت خود رابیان نمی کنند و اغلب تلاش می کنند تا تمایلات پرخاشگرانه شان را کنترل کنند. بسیاری از این افراد در روابط بین فردی برای خویشتن داری بیش از صمیمیت، ارزش قائل می شوند و می ترسند اگر به هیجان هایشان اجازه ی بروز بدهند، ممکن است کنترل شان را به طور کامل از دست بدهند.
دلایل مختلفی وجود دارد که این افراد از بیان احساسات خود دوری می کنند:
– ترس از طرد شدن
– شرم و خجالت
– منطق گرایی افراطی و بی اعتنایی به عواطف
نشانه های طرحواره بازداری هیجانی
1- نگرانم که اگر نتوانم خشم خود را کنترل کنم به دیگران از لحاظ هیجانی یا جسمانی ضربه بزنم.
2- خشم و رنجش زیادی در درونم وجود دارد که آن را بیان نمی کنم.
3- آن قدر خودم را کنترل می کنم که مردم فکر می کنند، آدم بی احساسی هستم.
4- نگرانم که دیگران فکر نکنند که من آدم عصبی و ناراحتی هستم.
5- بیان احساساتم نزد دیگران برایم سخت تر است.
ریشه های تحولی – کودکی طرحواره بازداری هیجانی
ریشه های تله بازداری هیجانی از کودکی و نوجوانی شکل گرفته اند و این ریشه ها به صورت زیر هستند:
1- خانواده بسیار سخت گیر
2- سرکوب کردن احساسات
3- ترس از بیان احساسات یا نیازها
4- آموزش های اشتباهی که دیگران در مورد کنترل هیجان ارائه کرده بودند.
علائم خطر در روابط عاطفی
1- عدم بیان احساسات خود
2- عدم گفتن حرف هایی که در دل مانده اند
3- ناتوانی در نه گفتن
4- کنترل شدید احساسات و تلاش زیاد برای نشان دادن منطق و عقل گرایی
5- در مواردی هم ممکن است شخص به صورت افراط گونه ای بخواهد مشکل را جبران کند و به مرحله بی خیالی هیجانی پیش برود و تمام هیجانات خود را بدون هیچ محدودیتی بیان کند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
نگرانم که اگر نتوانم خشم خودم را کنترل کنم به جسم یا احساسات دیگران صدمه بزنم.
۲. احساس می کنم که دائما باید احساسات خودم را کنترل کنم و اگر نه اختیار زندگی از دستم خارج می شود
۳. خشم و کینه ی زیادی از افراد دارم ولی آن را بیان نمی کنم.
۴. از اینکه احساساتی مانند محبت و توجه را به دیگران
نشان بدهم خجالت میکشم. ۵. به طور کلی از این که احساساتم را نشان بدهم شرم زدهمی شوم
۶. من خیلی سخت است که راحت و صمیمانه با دیگرانبرخورد کنم.
۷. آنقدر خودم را کنترل می کنم که مردم فکر می کنند آدم بی احساسی هستم.
۸. از نظر دیگران من آدم عصبی و ناراحتی هستم.
۹. بسیار دیر با دیگران صمیمی میشوم خیلی دیر.
۱۰. دیگران به من می گویند تو خیلی جدی هستی.
۳- تله شکست (طرحواره شکست)

اعتقاد به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است. فرد در مقایسه با همسالانش در حوزه های پیشرفت (مثل تحصیل، شغل، ورزش و…) غالباً احساس بی کفایتی میکند. اغلب شامل این باور است که شخصی، دیوانه، بی استعداد، نالایق و نادان است و نسبت به دیگران، موفقیت کمتری دارد. اغلب مواقع حسرت گذشته یا شانس بد خود را می خورند و تلاش میکنند جامعه یا دیگران را مقصر ناکامیهای خود بدانند. در روابط با دیگران هم به یکی از صورتهای زیر هستند:
1- یا اصلا خود را قبول ندارند و یا همیشه فکر می کنند دیگران کارها را بهتر انجام می دهند.
2- سرگردان است و دنبال هدف و برنامه ریزی برای موفقیت نیست .
3- و یا پیشرفت های دیگران را بی ارزش جلوه می دهند و یا تلاش می کنند به گونه ای بی نقص کارها را به سرانجام برسانند و چون نمی توانند دچار استرس فراوان می شوند.
ریشه های تحولی یا کودکی تله زندگی شکست
1- با بچه های دور و بر خودتان احساس بیگانگی می کرده اید. به دلیل اینکه مهاجر بوده اند و یا خانواده شما از نظر سطح اقتصادی و تحصیلات از خانواده همسن و سالهایتان پایین تر بوده اند، در مقابل بچه ها احساس حقارت میکرده اید و این کمبودها را نوعی خفت و خواری می دانسته اید.
2- شما چه در حوزه تحصیلی و چه در حوزه ورزش مثل همسن و سالهایتان نبوده اید و در این زمینه سخت در چنبره احساس حقارت گیر افتاده اید. شاید به دلیل ناتوانی در یادگیری، حواس پرتی یا بی نظمی از همسن و سال های خود عقب افتاده اید. درنتیجه برای فرار از تحقیرشدگی دست از تلاش برداشتید (این تله زندگی ممکن است به تله زندگی طرد اجتماعی ربط داشته باشد).
3- هم پدر و هم مادر یا یکی از آنها فوق العاده موفق بوده است و شما در مقایسه با او به این نتیجه رسیده اید که هیچگاه نمی توانید طبق معیارهای بلند پروازانه او به موفقیت دست یابید. بنابراین دست از تلاش و طلب برداشته اید ( این تله زندگی ممکن است به تله زندگی معیارهای سخت گیرانه ربط داشته باشد).
4- والدین شما (اغلب پدر) از عملکرد شما در زمینه تحصیلی، ورزشی و سایر حوزه ها انتقاد کرده اند. پدر یا مادرتان، اغلب شما را کودن، ابله و دست و پا چلفتی خطاب می کردند و در قبال شما رفتار توهین آمیزی داشته اند (احتمالا این تله زندگی با تله زندگی نقص / شرم ارتباط نزدیکی دارد).
5- متوجه شدید که یکی از والدین یا هر دوی آنها اصلا به موفقیت های شما توجهی ندارند یا بدتر اینکه موفقیت شما را برای خودشان تهدیدی تلقی میکرده اند. احتمالا با شما به رقابت طلبی برخاسته اند و می ترسیده اند که مبادا موقعیت شما باعث شود مصاحبت و همراهی شما را از دست بدهند (این تله زندگی شما ممکن است به تله های زندگی محرومیت هیجانی یا وابستگی ربط داشته باشد).
6- در جو خانواده شما به شدت با خواهرها و برادرهایتان مقایسه می شده اند و به تدریج به این اعتقاد راسخ رسیده اید که در زمینه موفقیت نمی توانید به گرد پای خواهر و برادرتان برسید. به همین دلیل عطای تلاش را به لقای آن بخشیده اید.
7- والدين شما برای پیشرفت به اندازه کافی برای شما محدودیت و نظم قائل نمی شده اند. در اثر این کار والدین، شما مسئولیت پذیری و خویشتنداری را یاد نگرفتید. بنابراین برای یادگیری مهارتهای تحصیلی و انجام تکالیف، نظم نداشتید و به محض کوچکترین ناکامی، دست از کار می کشیدید(این تله زندگی ممکن است به تله زندگی استحقاق ربط داشته باشد).
نشانه های تله زندگی شکست
1- برای کسب مهارت شغلی لازم هیچ تلاشی نمیکنید ( مثل اتمام تحصیلات، مطالعه روزآمد یادگیری مهارتهای تخصصی). به دنبال موفقیتهای سریع و بزرگ هستید یا تلاش میکنید با اغراق در برخی از ویژگی های خودتان، دیگران را گول بزنید که آدم موفقی هستید.
2- شغلی انتخاب می کنید که در سطح استعداد شما نیست (مثلا با اینکه تحصیلات خود را در سطح عالی ادامه داده اید و در ریاضی استعداد خوبی دارید، اما راننده تاکسی شده اید).
3- تلاش نمیکنید که در شغل خود پیشرفت کنید و ارتقا یابید ( به عنوان مثال برای ارتقای شغلی تلاش نمی کنید، به محض یک بار ناکامی دست از تلاش برمی دارید، توانایی های خود را به مدیران و رؤسا نشان نمی دهید).
4- تحمل ندارید که برای دیگران کار کنید و دوست ندارید در کارهای رقابت آمیز، مشارکت کنید. از این رو زندگی شغلی شما به شکست منتهی می شود (این تله زندگی ممکن است با تله های استحقاق و اطاعت همپوشی داشته باشد).
5- شغل پیدا میکنید، اما به دلیل عادتهای شغلی دردسرساز (مثل تأخير همیشگی، تنبلی، اهمال کاری، عملکرد نامناسب و برخورد نادرست با همکاران) از کار اخراج می شوید.
6- نمی توانید در یک شغل بیش از یک مدت دوام بیاورید. دائم شغل عوض میکنید. همه کاره و هیچ کاره هستید. در دنیایی که تخصص خریدار دارد، شما متخصص همه چیز هستید، اما دریغ از یک مهارت کامل. هرگز در یک زمینه به اندازه کافی پیشرفت نکرده اید. هر شغلی را چند صباحی دنبال کرده اید و سپس در سودای وضعیت بهتر، کار قبلی را رها کرده اید.
7- شغلی را انتخاب کرده اید که دست یابی به موفقیت در آن شغل، بسیار مشکل است و نمیدانید که چه موقع باید آن شغل را رها کنید( مثل ورزش حرفه ای، موسیقی، بازیگری). این شغلها حد نهایتی برای موفقیت ندارند یا حوزه هایی هستند که مدعی زیاد دارند.
8- می ترسید در زمینه کاری خود ابتکار عمل و خلاقیت نشان بدهید. بنابراین از پذیرش مسئولیت بیشتر، طفره می روید.
9- احساس میکنید که ذاتا آدم بی استعداد و احمقی هستید و حتی اگر منصفانه قضاوت کنیم آدم موفقی هستید با این حال خودتان را بی استعداد و به درد نخور تلقی میکنید.
10- به تواناییها و مهارت هایتان ارزش قائل نمی شوید و خطاها و نقطه ضعفهای خودتان را پررنگ جلوه میدهید، اگرچه در مقایسه با افراد همسن و سال خودتان، موفق هستید، اما چنان از خودتان عبب جویی میکنید که احساس شکست، ضعف و حقارت دامن شما را رها نمیکند.
11- فردی را به عنوان همسر بر می گزینید که از شما خیلی موفق تر است با اینکه شما با این وضعیت اسفبار باز هم از او موفق تر هستید. فردی را به عنوان همسر انتخاب می کنید که مدام دل شما را خالی میکند و خطر پذیری را از شما میگیرد یا دائم در حال محافظت از شماست.
12- سعی میکنید با تمرکز بر سایر جنبه های زندگی تان (مثل خوش تیپی، جوانی، زیبایی ، جذابیت، ایثارگری) کمبودهای درونی تان را جبران کنید، اما غافل از اینکه احساس شکست دست از سر شما برنمی دارد.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
1- وقتی خودم را با همسالانم مقایسه میکنم، احساس میکنم یک شکستخوردهام.
2- احساس میکنم از دستیابی به آنچه دیگران میتوانند به آن برسند، ناتوان هستم.
3- اعتماد به نفس زیادی ندارم.
4- من از جایگاه فعلی و اینکه در زندگیام کجا هستم، احساس شرم میکنم.
5- احساس میکنم مهارتهای اساسی لازم برای موفقیت در زندگیام را ندارم.
6- من وظایفم را همیشه به تعویق میاندازم.
7- من در نهایت باید خیلی سختتر از افراد دیگر کار کنم تا به نتایج مشابهی دست بیابم.
8- احساس میکنم در کارم یک فریبکار هستم.
9- احساس میکنم دیگران در اطرافم به مراتب توانایی بیشتری نسبت به من دارند.
10- من هیچ اعتقادی به توانایی خودم برای موفقیت ندارم.
۴- تله رهاشدگی (طرحواره رهاشدگی)

آیا ترس از دست دادن طرف مقابل را داریم؟
آیا نگران از دست دادن طرف مقابل خود هستید؟
آیا طرف مقابل شما زیاد در دسترس شما نیست؟
آیا به خاطر ترس از طرد شدن از یک رابطهی صمیمانه فرار میکنید؟
پاسخ مثبت به هر کدام از سئوالات بالا نشان دهندهی این است که در تله یا طرحواره رهاشدگی قرار گرفته اید.
طرحواره رهاشدگی چیست؟
رهاشدگی یکی از طرحوارهها یا تلههای ذهنی است که باعث میشود شخص احساس کند هر لحظه ممکن است ترس از دست دادن طرف مقابلش را داشته باشد و یا احساس کند طرف مقابل در کنارش نیست.
اگر کسی در تله رهاشدگی بیفتد، آرامش درونیاش به هم میریزد و هر وقت کسی حرفی خلاف میلش به او بزند حس طردشدگی پیدا میکند.
وقتی شخص تله رهاشدگی دارد، احساس می کند از طرف افراد مهم زندگی رها شده است. او دائم ترس این را دراد که رها شود و در تنهایی بماند. به همین خاطر این طرحواره را طرحواره طرد و رهاشدگی هم می گویند.
معمولا نگران از دست دادن اطرافیان است و فکر میکند طرف مقابل دیر یا زود او را رها میکند
از چنین جملاتی زیاد استفاده میکند: من تنهام، هیچ کس کنارم نیست، از تنهایی میترسم و…
در روابط عاطفی بیثبات است و دقیقا نمیداند که آیا با طرف مقابل بماند یا خیر
طرف مقابل او زیاد در دسترسش نیست
به خاطر ترس از دست دادن طرفق مقابل ممکن است وقتی رابطه در حال شکلگیری است خود را کنار بکشد.
ریشههای طرحواره رهاشدگی
بعضی از افراد به صورت ژنتیکی این گونه هستند ولی بیشتر افراد بنا به دلایل زیر دچار تله رهاشدگی میشوند:
فوت یکی از افراد نزدیک خانواده در زمان کودکی
بیماری مادر و ترس از دست دادن او
دعوای پدر و مادی در کودکی
بیثباتی والدین
مادر شاغل و کم توجه
رهاشدگی در روابط عاطفی
کسی که در روابط عاطفی خود در رهاشدگی باشد از یک رابطهی سالم محروم میشود و ممکن است روابط ناپایدار داشته باشد یا همیشه نگران قهر و آشتی طرف مقابل باشد.
در زیر برخی از علائم خطر که نشان میدهد شخصی در روابط عاطفیاش دچار طرحواره رهاشدگی شده است را بیان میکنیم.
در کارگاه های موسسه ذهن موفق به وفور دختران و پسرانی می بینیم که در رابطه عاطفی خود احساس طردشدگی می کنند. این افراد یا به سمت افراد بی توجه می روند، یا خودشان به دیگران بی توجه هستند. دلیل این که چنین رفتاری دارند این است که گویی در ذهن آن ها چنین چیزی نقش بسته است که دیگران تو را رها می کنند.
در کتاب طرحواره های شخصیتی بیان کرده ام که وقتی درون یک طرحواره هستیم به آن عادت می کنیم و گویی نمی خواهیم نقطه امن خود را رها کنیم.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله:
نزدیکانم دیر یا زود من را رها میکنند
من نهایتا تنها میشوم
هیچ کس در کنار من نیست
هیچ کس به من کمک نمیکند
همیشه عزیزانم دور از دسترسم بودهاند.
۵- تله تاییدطلبی (طرحواره جلب توجه)

افراد گرفتار در تله پذیرش جویی و جلب توجه همواره به دنبال گرفتن تایید دیگرانند و تمایل دارند که از طریق شهرت و زیبایی، توجه اطرافیانشان را به خود جلب نمایند. هرچقدر تعداد تاییدها و تمجیدهای اطرافیانشان بیشتر باشد، احساس رضایت و خشنودی بیشتری نسبت به زندگی و خودشان دارند. به دنبال مدرک تحصیلی عالی هستند تنها به این خاطر که مورد پذیرش دیگران قرار بگیرند و فکر نکنی که برای افزایش اطلاعات، این کار را انجام می دهند. قطعا همه ما در اطرافمان چنین افرادی را دیده ایم و ناآشنا نیستند. چشم و هم چشمی در این افراد به شدت دیده می شود و تا ثابت نکنند بهترینند دست از کارهای تجملاتی و افراطی خود برنمی دارند.
اطرافیان این افراد، از حضور در کنار آن ها احساس خوب و خوشایندی ندارند چرا که تمام رفتار و اعمالشان برای خوشایندی و جلب توجه دیگران می باشد که این مسئله ای بسیار آزاردهنده می باشد. ممکن است علاوه بر این ها مغرور هم به نظر برسند، به خاطر پیشرفت های خود مغرور شوند و موفقیت هایشان را دائما به رخ دیگران بکشند. همچنین در گفتگوهای خود، دیگران را به طور مخفیانه و زیرکانه، دست می اندازند تا بدین وسیله خودشان را بهتر و بالاتر از دیگران نشان دهند.
نشانه های طرحواره پذیرش جویی و جلب توجه:
1. اهمیت دادن به نظرات دیگران و تعریف و تمجید آنها
2. استاد چابلوسی و تملق
3. رنگ عوض کردن های زیاد در جامعه
4. پز دادن با ثروت
5. به دنبال منزلت اجتماعی
6. داشتن همکاری خوب با رسانه ها
7. اشتراک گذاری لحظه به لحظه زندگی در شبکه های اجتماعی
8. جشن و عکس گرفتن برای هر موقعیتی
ریشه های طرحواره پذیرش جویی و جلب توجه:
این طرحواره به دنبال تربیت در خانوادههایی ایجاد میشود که در آنها:
۱. اهمیت «حفظ ظاهر» و آنچه دیگران فکر میکنند، بسیار زیاد است.
۲. والدین بسیار کنترل میکنند که فرزندانشان چه سرگرمیها و علایقی دارند و در مدرسه باید چه مسیری را طی کنند.
۳. در خانوادههایی که عشق و توجه فقط زمانی موردتوجه قرار میگیرد که کودکان بهنوعی والدینشان را «خشنود» میکنند.
– اساساً، در دوران کودکی، افراد جویای تأیید تشویق نمیشوند که ایدهها، نظرات، علائق و سلیقه یا مسیر زندگی خود را پرورش دهند و بنابراین آنها از خود احساسی پایدار و واقعی را ندارند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱.من خیلی نگرانم که مردم دربارهام چه فکر میکنند.
۲.بسیاری از تصمیمات من براساس آنچه دیگران فکر میکنند، بوده است.
۳.در موقعیتهای اجتماعی مضطرب میشوم، زیرا فکر میکنم مردم در موردم قضاوت میکنند یا مرا دوست ندارند.
۴.بسته به اینکه با کی هستم، تمایل دارم نحوه عملکرد و گفتگویم را تغییر دهم.
۵.احساس نمیکنم هویت مستقلی داشته باشم.
۶.ستایش و توجه زیاد دیگران باعث میشود احساس ارزشمندی کنم.
۷.من میخواهم همه مرا دوست داشته باشند.
۸.داشتن پول و مقام برای من واقعاً مهم است.
۹.عزتنفس من بسیار به آنچه دیگران دربارهام فکر میکنند، بستگی دارد.
۱۰.من نگران این هستم که ممکن است کسی را آزرده خاطر کنم، پس مرتبا به آنچه گفتهام یا انجام دادهام فکر میکنم.
۶- تله بی اعتمادی بدرفتاری (طرحواره بدرفتاری)

تله بی اعتمادی چیست؟
کسانی که تله یا طرحواره بی اعتمادی / بدرفتاری را دارند انتظار دارند که از طرف دیگران ضربه بخورند، فکر می کنند مردم نقشه هایی دارند که قرار است از آنها سوء استفاده کنند. به خیلی از افراد شک دارند و فکر میکنند دیگران همیشه نیت بدی دارند. برای اطلاع از طرحواره های خود می توانیدپرسشنامه طرحواره های یانگ را همین الان انجام دهید:
نشانههای طرحواره بیاعتمادی / بدرفتاری
احساس میکنم دیگران میخواهند به من صدمه بزنند یا سوءاستفاده کنند.
احساس میکنم در جامعه باید در مقابل دیگران از خودم سخت مواظبت کنم.
برای پی بردن به صداقت دیگران خیلی باید آنها را امتحان کرد.
افرادی که به آنها اعتماد داشتم با من بدرفتاری کردهاند.
اگر کسی بخواهد به من صدمه بزند، پیشدستی میکنم و به او صدمه میزنم.
توجه داشته باشید که در بعضی مواقع ممکن است همهی افراد نشانههای بالا را تاحدی داشته باشند و این باعث نگرانی نیست. آنچه طرحواره بیاعتمادی / بدرفتاری نامیده میشود این است که در بیشتر مواقع و به صورت زیادی موارد فوق درست باشند.
ویژگیهای طرحواره بیاعتمادی / بدرفتاری
کسانیکه در طرحواره بی اعتمادی / بدرفتاری قرار بگیرند معمولا گوش به زنگ خطر و یا ضربه از جانب دیگران هستند. فکر میکنند دیگران منظور پنهانی دارند و به همین خاطر نسبت به افراد بیاعتماد میشوند.
نکتهی جالب ایناست که این افراد بعد از مدتی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و احساس میکنند نمیتوانند با کسی ارتباط خوبی برقرار کنند.
ریشه طرحواره بی اعتمادی
ریشههای تحولی طرحواره بی اعتمادی / بدرفتاری
بدرفتاری در زمان کودکی
القاب بدی که از طرف دیگران دریافت میکردند
جنگ و دعواهای زیاد در خانواده
بدبینی والدین
عدم راز داری یکی از والدین
علایم خطر در روابط عاطفی
هنگامی که در یک رابطهی عاطفی قبل یا بعد از ازدواج هستید نشانههای زیر به شما میفهماند که در حال نزدیک شدن به بیاعتمادی هستید:
طرف مقابل بدون دلیل به شما گیر میدهد.
خود شما بسیار نگران عمل ناجوری از طرف مقابل هستید.
دائم به طرف مقابل گیر میدهید.
از لابهلای حرفهای او به دنبال پیدا کردن یک منظور پنهانی هستید.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱- دنیا جای ناامنی است
۲- همه یا غالب آدمها سو استفاده گر هستند
۳- اصلا نمیشود به کسی اعتماد کرد
۴- من قبلا ضربه اش را خورده ام پس نه به او نه به هیچ کس دیگری اعتماد ندارم
۷- تله آمیختگی (طرحواره خویشتن تحول نایافته)

اعتقاد بر این است که هیچ یک از این افراد گرفتار، بدون حمایت دیگری، قادر به ادامهٔ زندگی نبوده یا نمی توانند شاد باشند. فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانه ای ندارد. این طرحواره اغلب به صورت احساسی پوچی و سردرگمی، جهت نداشتن و بی هدفی و یا در موارد شدید به صورت شک و تردید در موجودیت و ساختار وجودی فرد بروز میکند.
چگونگی شکلگیری طرحواره گرفتار
اگر این طرحواره در زندگی شما فعال باشد، ممکن است اوایل زندگی شرایطی را تجربه کرده باشید که منجر به توسعه آن شده است. ممکن است در دوران کودکی احساس کرده باشید که پسوند وضعیت عاطفی والدینتان هستید و بهجای القای حس آزادی، آنها شما را نزدیک به خود نگه میداشتهاند.
دلایل ابتلا به این طرح واره
1- والدینمان علاقه مند بودند که از لحاظ رفتاری، گفتاری و حتی شخصیتی ما را مثل خودشان تربیت کنند. کار درست از نظر آن ها کاری بود که آن ها می گفتند و انجامش می دادند. اگر کارهای مشابه آن ها انجام می دادید تشویق می شدید و اگر مانند آن ها رفتار نمی کردید مورد تنبیه قرار می گرفتید.
2- والدینمان تمایل داشتند در دوران کودکی طرز تفکرشان را به ما انتقال دهند و انتظار داشتند که خط فکری آن ها را دنبال کنند بنابراین هیچگاه یاد نگرفتیم که برای خود هویت مستقلی را رقم بزنیم.
3- حمایت بیش از حد و یا ناکافی والدین از کودک باعث می شود که شخصیتی ثابت و مستقل نداشته باشد در نتیجه ممکن است باعث شکل گیری تله خود تحول نیافته در کودک شود.
رفتارهای افراد مبتلا به این بیماری
– رفتار و گفتار ما دقیقا عین پدر و مادر و یا فرد مهم زندگی مان می باشد. یک الگوی بسیار عالی و تمام و کمال از افراد مهم زندگی خود ساخته ایم که تمام سعی و تلاشمان بر این است که مانند آن ها باشیم تا حدی که شبیه به آن ها فکر می کنیم. شریک عاطفی ما بعد از مدتی احساس می کند که با مادر یا پدرمان زندگی می کند و ما هیچ نقشی در تصمیم گیری های خود نداریم.
– نمی دانیم چه کسی هستیم و چه اهداف، خواسته ها و تمایلاتی داریم. استعدادها و توانایی های ویژه ای داریم که هرگز آن ها را پرورش نداده ایم. حتی از طبیعی ترین و کم ترین توانایی هایمان نیز بهره نمی بریم.
– برای تعریف شخصیت خود از افراد مهم زندگی مان وام می گیریم و خود را به وسیله آن ها تعریف می نماییم. به عنوان مثال به جای اینکه خودمان را معرفی کنیم می گوییم من دختر فلانی هستم.
چگونگی مقابله با این طرحواره
لیستی از علاقه مندی های خود و شخصی که به آن گرفتار شده ایم تهیه نماییم. شباهت ها و تفاوت های خود را با آن فرد که ممکن است پدر یا مادر ما باشد یادداشت نماییم. به کمک یک درمانگر سعی کنیم به تدریج روی تفاوت هایمان کار کنیم تا شجاعت تغییر مسیر زندگی خود از آن ها را پیدا کنیم و به این ترتیب هویت مستقل خود را شکل دهیم
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱.برای من سخت است که بین خودم با پدر و مادرم مرز بگذارم.
۲.پدر و مادرم بیش از حد درگیر زندگی من هستند.
۳.من اغلب بسیار تحتتأثیر وضعیت عاطفی والدین یا شریک زندگیام قرار میگیرم.
۴.اگر والدین یا شریک زندگی من ناراضی باشند، من هم ناراضی هستم.
۵. تأمین نیازهای خودم، در صورت تعارض با والدین یا شریک زندگیم، برایم دشوار است.
۶. بعضی اوقات احساس نمیکنم زندگی من متعلق به خودم است.
۷. من آنقدر با والدین یا شریک زندگیم نزدیک هستم که احساس میکنم هویت خودم را گم کردهام.
۸. احساس وظیفه میکنم که تمام جزئیات خصوصی زندگیام را به پدر و مادرم بگویم.
۹. من در برقراری ارتباط صمیمانه با احساسات خودم مشکل دارم.
۱۰. من وقتی در کنار پدر و مادرم هستم، اغلب احساس خفگی میکنم
۸- تله خود بزرگ پنداری (طرحواره استحقاق)

فردی که چنین طرحواره ای دارد معتقد است که نسبت به دیگران یک سر و گردن، بالاتر است، حقوق ویژه ای برای خودش قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند، ندارد.
اغلب بر این نکته پافشاری میکند که دیگران باید هر آنچه را که او میخواهد برایش فراهم کنند، بدون توجه به این که آیا درخواست او منطقی است، چه چیزی از نظر دیگران معقول است، یا این که چه هزینه ای برای دیگران دارد. چنین افرادی برای این که بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند، تمرکز افراطی بر برتری جویی (برای مثال موفق ترین، بااستعدادترین و ثروتمندترین شدن) دارند. این افراد برتری جو هستند و توجهی به خواسته های دیگران ندارند. در روابط عاطفی و دوستی و کاری به صورت زیر هستند:
1- با همسر و یا افراد مهم زندگی روابط بی عاطفه ای دارند و به نیازهای طرف مقابل توجهی نمی کنند.
2- اگر در موقعیتی نتواند برتری طلبی خود را نشان دهد از ان جا می روند.
3- این افراد گاهی برعکس عمل می کنند و با دادن هدیه های پر زرق و برق و یا کارهای ظاهرا خیرخواهانه می خواهند نشان دهند که به فکر دیگران هم هستند.
گاهی اوقات برای این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضاء کند، بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آنها، به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی می آورد.
ریشههای طرحواره استحقاق
1- ارضای بیش از حد نیازها
2- عدم وجود مجدودیت در کودکی
3- جبران افراطی سایر طرحوارهها: زمانی که شخص احساس میکند در کودکی دیگران حقش را پایمال کرده بودند ممکن است برای جبران آن حقوق به صورت افراطگونهای دچار استحقاق شود.
4- یادگیری از طرف والدین
نشانه های تله استحقاق
1- به نیازهای اطرافیان تان توجه نمی کنید. نیازهای خودتان را همیشه در اولویت قرار می دهید.دیگران را آزرده خاطر می سازید.
2- ممکن است از اطرافیان خود، سوء استفاده کنید، آنها را خوار و خفیف سازید و به آنها آسیب بزنید
3- سخت است که با احساس های اطرافیان تان همدلی کنید. اطرافیان تان احساس می کنند شما درکشان نمی کنید یا به احساس هایشان بی اعتنا هستید.
4- از جامع، طلبکار هستید. این فکر باعث می شود در قبال دیگران بی انصافانه رفتار کنید.
5- ممکن است در محیط کار به دلیل نادیده انگاری نیازها و عواطف دیگران یا زیر پا گذاشتن قوانین در آستانه اخراج قرار گرفته اید یا جلوی ارتقای شما را گرفته اند.
6- ممکن است همسر، دوستان، اعضای خانواده تان به دلیل رفتارهای خودخواهانه، بی انصافانه و توهین آمیز شما، رابطه شان را قطع کرده اند یا اخطار نهایی را به شما داده اند.
7- اگر کلاهبرداری کرده باشید با قوانین را زیر پا گذاشته باشید ( مثل فرار از مالیات با صدور چک بی محل) ممکن است گرفتار مشکلات حقوقی و قضایی شده باشید.
8- هرگز فرصت مهرورزی خالصانه و عاری از تکبر و تفرعن را نداشته اید یا از لذت رابطه سالم مبتنی بر احترام متقابل، محروم بوده اید.
9- اگر استحقاق را به عنوان جبران سایر تله های زندگی به کار گرفته باشید، هیچگاه تله های زندگی اصلی شما حل و فصل نخواهند شد. هیچگاه به نیازهای واقعی خود پی نمی برید و همچنان گرفتار محرومیت هیجانی، بی ارزشی با طرد اجتماعی خواهید ماند.
خطرات طرحواره استحقاق در روابط عاطفی
1- طرف مقابل به دفعات زیادی نیازهایش را فدای نیازهای شما میکند.
2- به شما اجازهی کنترلگری میدهد.
3- اجازهی سوءاستفاده به شما میدهد.
4- از ابراز نیازهایش به شما میترسد.
5- انتظار زیادی از او دارید.
این موارد نشان میدهند که شما در یک رابطهی یکطرفه به نفع خودتان قرار گرفتهاید و طرف مقابل را به شدت اذیت میکنید.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
1- برای من سخت است که جواب منفی بگیرم.
2- احساس میکنم مجبور نیستم از قوانین و محدودیتهای عادی جامعه پیروی کنم.
3- اعتراف به اشتباه بودن برای من دشوار است، زیرا من معمولاً درست میگویم.
4- من معتقدم که نیازها و احساسات من بیش از دیگران اهمیت دارد.
5- من همیشه خودم را در اولویت قرار میدهم.
6- دیگران به من گفتهاند بسیار کنترلکننده و سلطهجو هستم.
7- من نمیتوانم تحمل کنم که به من بگویند چه کاری انجام دهم.
8- من احترام کمی برای اقتدار دیگران قائلم.
9- احساس میکنم به نوعی نسبت به اکثر افرادی که میشناسم، برتر هستم.
10- احساس میکنم وقتی که اراده میکنم، باید بتوانم آنچه را که میخواهم انجام دهم
۹- تله بدبینی (طرحواره منفی گرایی)

ما در مقاطعی از زندگی یا حتی در سیستم فکریمان دارای نگاهی منفی هستیم. بدیهی است که نمیتوان همیشه مثبتاندیشی پیشه کرد یا دستکم واقعبین بود. داشتن نگاه منفی گاهی میتواند نجاتبخش هم باشد و باعث رفتار محتاطانه ما و جلوگیری از خطرها شود. اما مبتلابودن به طرحواره منفی گرایی مقوله دیگری است که نیاز به بررسی جدی دارد.
طرحواره منفی گرایی و بدبینی یعنی اینکه همیشه نیمه خالی لیوان را میبینید و بدبینی شدیدی نسبت به همه چیز و همه کس در شما وجود دارد. برای مثال، تاکید افرادی که دچار این تله هستند بر مفاهیم تلخ و ناخوشایند زندگی مانند مرگ، شکست، خیانت، درد، ازدستدادن و… بیشتر از موارد مثبت است. چنین افرادی همیشه در دلهرهای از امکان وقوع رخدادهای بد به سر میبرند و انتظار رویدادن وقایع بد را میکشند.
کسی که مدام در این اندیشه به سر میبرد که رخدادی نامطلوب از راه خواهد رسید و زندگیاش را نابود میکند در انجام وظایف مختلفی که به عهده دارد یا در مسیر فکریاش دچاروسواس هم خواهد شد. چرا؟ چون از ترس وقوع اتفاقات ناخوشایند، مدام اعمال و رفتارهای خودش را بررسی میکند و وسواسگونه در پی نجات خود از رویداد محتمل ناخوشایندی است.
ویژگی افراد مبتلا به این طرحواره:
1- منفیبافی موجب میشود که افراد مبتلا به آن همیشه شکایت کنند و از زمین و زمان گله داشته باشند.
2- این دسته از افراد همیشه در حال بررسی ابعاد منفی مسائل هستند و از همین روی است که نمیتوانند با قطعیت برای رشد و موفقیت برنامهریزی کنند و سردرگم هستند. در یک کلام، احساس مداوم بلاتکلیفی و پا در هوابودن همیشه با آنهاست.
3- اعتماد به نفس کسانی که مبتلا به تله بدبینی و منفی گرایی هستند، اندک است. چرا؟ چون همیشه به قدرت و غلبه نیروهای خارج از دستان خود که در جهتی منفی عمل میکند، اعتقاد دارند و همین باعث میشود که نتوانند روی قدرت درون خودشان برای ایجاد تغییرات مثبت حساب کنند.
عوارض وجود الگوهای بدبینی و منفی گرایی در زندگی
1- اضطراب زیاد و غیرقابلکنترل که آرامش را از فرد سلب میکند؛
2- بدلشدن به شخصیتی که مدام سیاهنمایی میکند و منفیبافیاش دیگران را آزار میدهد؛
3- پایینآمدن شدیداعتماد به نفس و ناتوانی در کسب موفقیت در عرصههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی؛
4- داشتن هیجانات منفی نسبت به موضوعات مختلف و ناتوانی در کنترل این هیجانها که در نتیجه آنها تخریب ارتباطات فردی و اجتماعی رخ میدهد؛
5- بروز مشکلات جسمانی مانند تپش قلب و اضطراب شدید که میتوانند روی سیستم مغز هم اثرات نامطلوب خود را نشان بدهند.
6- سلامت جسم و روح آدمی به هم گره خورده است. اگر میخواهید که زندگی شاد و بهرهوری داشته باشید باید به تعامل این دو با هم دقت کنید و ارتباطی دوسویه برایشان در نظر بگیرید. یعنی هم روانتان را تحت کنترل قرار بدهید و هم به جسمتان برسید.
خطر منفی گرایی و داشتن افکار منفی
۱- اختلال در سیستم مغز
۲- هیجان منفی و افراطی
۳- اضطراب شدید
۴- تپش قلب و ترس های ناگهانی و بی دلیل
۵- اعتماد به نفس خیلی پایین
۶- زندگی بدون پیشرفت
۷- بدبینی و مدام غر زدن
نشانه های طرحواره منفی گرایی و بدبینی
1- آدمای منفی گرا نقش بازی نمی کنن. چهره ای که نشون می دن واقعا از درون هم همینقدر تیره است. ممکنه کسی باشه که منفی گرایی ش شدید نباشه و تو کلامش خیلی نبینید اما اگه کسی داره حرفهای منفی می زنه مطمئن باشین حتما این طرحواره رو داره.
2- افرادی که توی این تله زندگی افتادن بیشتر اتفاقات منفی زندگی رو می بینن. اشتباهات رو برجسته می کنن. کم و کاستی های آدمها، اقوام، شهرشون یا کشورشون رو …
3- مدام غر می زنن از مشکلات شکایت و ناله می کنن و با اینکار تهوع روانی خودشونو روی شما خالی می کنن، ایراد می گیرن، نا امیدتون می کنن.
4- افراد دارای طرحواره منفی گرایی و بدبینی، ناراحتی ها رو تشدید می کنن. و تو بیان جنبه های ناقص زندگی اغراق می کنن. از نظر ارتباطی این افراد دوستان خوبی نمی تونن برای شما باشن. چرا که وقتی پیشتون که هستن انرژی روانی شما رو می گیرن. و زمانی که از پیش این آدما بر میگردین حس می کنین درونتون خالی شده. و البته این افراد تا مدتی با مظلوم نمایی جذب محبت و توجه می کنن ولی بعدش دیگران خسته میشن و کمتر پای حرفهاشون می شینن.
5- پس اینکه شما از رویاها و اهدافتون پیششون بگین بیشتر به ضررتونه چرا که بلافاصله چندتا نکته منفی می گن و دلسردتون می کنن.
6- تو ذخیره کلامی و فکری این افراد، داستانهای زیادی از خیانت، بدبختی، دزدی و … وجود داره. اطرافیانش در حقش کوتاهی کردن مثلا والدینش در کودکی یا همسرش یا دوستش، همکارش یا همسایه اش.
8- همسر و فرزندان کسانی که طرحواره منفی گرایی و بدبینی رو شدید دارن خیلی اذیت می شن چرا که توی خونه مدام حرفهای منفی می زنن. این افراد حس قربانی بودن توی زندگی و روابط رو دارن چه مربوط به گذشته شون باشه و چه زندگی مشترک و یا فضای شغلی.
9- بیشترین هیجانی که تجربه می کنن غم و درماندگی و نا امیدیه، بنابراین هم تو گفتارشون می بینیم که میگن؛ خب که چی بشه. هم ممکنه خودشون تو ذهنشون اینو بگن برای خیلی موارد.
دلایل شکل گیری طرحواره منفی گرایی و بدبینی
1- سرگذشتی که تو کودکی داشتن شاید فقر، ورشکستگی، و مشکلات خانوادگی باعث شکل گیری این تله زندگی شده.
2- بدرفتاری والدین، بی توجهی والدین یا انتظارات زیاد والدین هم زندگی رو برای فرزندان سخت می کنه و اونها رو به این دیدگاه ناتوان ساز می رسونه.
3- منفی گرایی خود والدین که برای بچه ها تبدیل به یه الگو شده، وقتی خانواده همواره اخبار منفی رو دنبال کنن، خبرهای منفی رو تکرار کنن، این ذهنیت که همه چیز این دنیا بده و درست شدنی نیست، شکل می گیره. و بدبینی توی زندگی رو ایجاد می کنه.
4- مشکلاتی که از نظر اجتماعی وجود داشته و شرایط جامعه که بد بوده مثلا دوران جنگ و مشکلات اقتصادی کشور و … رخدادهای منفی پشت سرهم مثل زلزله، سیل و …طرحواره منفی گرایی و بدبینی رو بوجود میاره.
5- اتفاقهای منفی پشت سرهم مثل از دست دادن پدر، بعد از اون فقر، بعد از اون بیماری یکی دیگه از اعضا خانواده و …. منجر به این میشه که بچه ها احساس نومیدی کنن و امیدی به بهبود اوضاع نداشته باشن.
6- همچنین شرایط ژنتیکی این افراد که بیشتر مستعد افسردگی هستن و کمبود نروترنسمیترهای مغزی (مواد شیمیایی مغز) که شادی آور هستن مثل سروتونین و …. منجر به خلق پایین اونها و روحیه منفی نگرشون می شه.
روشهای مقابله با طرحواره منفی گرایی بدبینی
تسلیم شدن: همیشه احساس میشود چیزی بهطور جدی اشتباه پیش میرود. شما تقریباً نگران همهچیز هستید. شما انرژی زیادی را صرف میکنید تا مطمئن شوید اتفاق بدی رخ نمیدهد.
اجتناب: از آنجا که شما توسط بسیاری از احساسات منفی فرسوده شدهاید و برای از بین بردن این احساسات تلاش زیادی میکنید و جوابی نمیگیرید، حواستان را کاملا از مواجهه با مشکل پرت میکنید. از این طریق میتوانید به راحتی به عادتهای بدی مانند استفاده از موادمخدر یا نوشیدن زیاد الکل روی بیاورید.
جبران افراطی: شما با زندگیتان مانند یک زمین بازی بزرگ عمل میکنید که در آن واقعاً هیچچیز مهم نیست. درست است که به این ترتیب شما ذهنتان را از افکار بد منحرف میکنید، اما نمیآموزید که زندگی را آنطور که باید جدی بگیرید و تنها پوستهای آسیبپذیر برای خود درست میکنید.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱.مردم مرا بدبین میخوانند، اما خودم معتقدم واقعگرا هستم.
۲.من خوشحال بودن را کار سختی میدانم، زیرا میدانم سرانجام اتفاق بدی رخ خواهد داد.
۳.نمیتوانید مراقب همهچیز باشید، زیرا اتفاقات معمولاً اشتباه پیش میروند.
۴.انتظار بدترین حالت، بسیار بهتر از این است که دائما امیدوار و بعد ناامید شوید.
۵.مردم میگویند من همیشه نگران هستم.
۶.من تمایل دارم زیاد به جنبه تاریک زندگی فکر کنم.
۷. من بندرت خودجوش کاری انجام میدهم و تمایل دارم یک موجود پایبند عادت و روتین باشم.
۸. واقعاً تصمیمگیری برایم دشوار است، زیرا یک انتخاب اشتباه میتواند منجر به فاجعه شود.
۹.مردم اغلب به من میگویند «به قسمت مثبت ماجرا نگاه کن».
۱۰.مرتبا خودم را در حال برنامهریزی وسواسگونه برای اطمینان از عدم رخدادن اشتباهات میبینم
10- تله وابستگی (طرحواره بی کفایتی)

شما میتوانید با شجاعت تمام به دنبال هدفهای خود باشید، میتوانید روزبهروز استقلال خود را بیشتر کنید و میتوانید خودتان تصمیم گیر زندگیتان باشید در صورتیکه از تله وابستگی رها شوید. وابستگی اجازه نمیدهد به شایستگی دست یابید و از استعدادهای خود بهره ببرید. وابستگی باعث میشود همیشه به دنبال دیگران باشید تا کار شما را انجام دهند.
نشانههای طرحواره وابستگی
احساس میکنم نمیتوانم به تنهایی از پس کارهای روزمرهام برآیم.
معتقدم که دیگران بهتر از خودم میتوانند برایم تصمیم بگیرند.
همیشه در تصمیمگیریهایم تردید دارم و دوست دارم کسی باشد که به جای من تصمیم بگیرد.
احساس میکنم برای اینکه بتوانم مشکلاتم را حل کنم نیاز به کسی دارم که همراهیام کند.
وقتی با مسئولیتهای روزمره روبهرو میشوم، یک بچه به نظر میرسم.
هر چند ممکن است اغلب افراد گاهی بعضی از این نشانهها را دارا باشند ولی این لزوما نشانهی وابستگی نیست. تله وابستگی زمانی ایجاد میشود که در بیشتر مواقع موارد فوق و ویژگیهای زیر در مورد ما صادق باشند:
کسی که در وابستگی مانده باشد احساس بیعرضگی میکند و فکر میکند نمیتواند بدون دیگران کاری انجام دهد.طرحواره وابستگی
سایر ویژگیهای تله وابستگی به شرح زیر میباشد:
فکر میکند بدون فرد یا افراد خاصی هیچ کاری نمیتواند بکند.
از تغییر میترسد و فکر میکند اتفاقات بدی رخ خواهد داد.
گاهی دچار وحشت و اضطراب زیاد میشود.
کارهایی که باعث میشود طرحواره وابستگی بیشتر شود:
نظرخواهی زیاد از دیگران
فرار از مسئولیت
فرار از تنهایی انجام دادن کاری
دنبال امنیت کاذب
قربانی شدن در مقابل خواستههای دیگران
ریشههای کودکی طرحواره وابستگی
بعضی از افراد ممکن است خلقوخوی وابستگی داشته باشند، در حالیکه بعضی دیگر از کودکی به وابستگی عادت کرده باشند. در زیر تعدادی از ریشههای وابستگی را برمیشماریم:
حمایت زیاد والدین
تصمیمگیری والدین به جای کودک
والدین ترسو و نگران
سرزنش کردن کودک به خاطر تصمیمات اشتباهی که گرفته است
امر و نهی زیاد والدین
علائم خطر در روابط عاطفی
اگر در یک رابطهی عاطفی قرار دارید به موارد زیر توجه کنید و اگر موارد زیر برای شما زیاد اتفاق میافتد مواظب ایجاد وابستگی باشید:
طرف مقابل بسیار حمایت گر است و شما فکر میکنید بدون او نمیتوانید کاری انجام دهید.
شما به قضاوتها و تصمیمات او بیشتر از تصمیمات خود اهمیت میدهید.
او از نظر و سلیقی شما خیلی انتقاد میکند.
تمام اختیارات در دست اوست و شما نظر خاصی ندارید
او از نظر و سلیقهی شما خیلی انتقاد میکند.
اقتدار و اعتماد بهنفس او بسیار زیاد است.
11- تله خویشتن داری ناکافی

همه ما ممکن است گاهی اوقات احساس کنیم که در دستیابی به اهدافمان یا انجام آنچه برای ما خوب است، نظم و انضباط کافی نداریم. اگر به طرحواره خود انضباطی ناکافی مبتلا شدهاید، ممکن است در کنترل ناامیدیها، رفتارها یا انگیزههای خود با یک مشکل اساسی روبرو شوید. این موضوع میتواند به احساس گناه، شرم و همچنین احساس تنبلی و بیلیاقتی مرتبط باشد.
کسانی که طرحواره خویشتن داری ناکافی و خودانضباطی ناکافی دارند,کسانی اند که قادر نیستند تکانه ها و و سوسه های خود را کنترل کنند.
هنگامی که این طرحواره فعال میشود، میتواند اجتناب از ناراحتی را بیان کند، که بیانگر عدم انگیزه برای شروع کارها یا مقابله با چالشها یا در صورت افراط، اقدام به کارهای خودتخریبی مانند مصرف موادمخدر، الکل، رابطه جنسی کنترل نشده، قمار یا اقدام به جرم میباشد. نیاز واقعی در پشت این طرحواره، ایجاد تحمل موثر در برابر پریشانی، تنظیم احساسات و اطمینان به تواناییهای خودمان است.
دلایل شکل گیری طرحواره عدم خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی
1- والدین به کودکان، خودکنترلی و صبر کردن رو یاد ندادن به دلایل مختلفی مانند اینکه بلد نبودن چطوری آموزش بدن، حوصله آموزش دادن رو نداشتن.
2- والدین و خانواده فرد الگوی خوبی از خودانضباطی و خویشتن داری نبودن و ممکنه شخصیت هیجانی و عصبی داشتن.
3- شرایط خونه آشفته بوده و دعوا و درگیری بین اعضای خانواده، اعم از والدین و خواهر و برادرها زیاد بوده. و پرخاشگری روال معمول توی خانواده بوده.
4- اختلالات نوروتیک مثل وسواس، افسردگی و اضطراب توی والدین، باعث شکل گیری طرحواره عدم خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی توی فرزندان میشه.
5- حمایتگری زیاد والدین از فرد در کودکی و نوجوانی، جلوی مسوولیت پذیر و منضبط شدن اونو می گیره.
6- شخصیت فرد به صورت ژنتیکی، شخصیت هیجانی و پرنوسانی بوده. از همون کودکی خلق و خوی دشوار و تکانشی داشته.
7- تو خانواده قانونمندی و محدودیتهای واقع بینانه وجود نداشته، یا والدین خیلی سختگیر بودن یا خیلی سهل گیر.
نشانه های طرحواره عدم خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی
1- ناتوانی در پیگیری هدفها و آرزوها، به عنوان مثال رژیم غذایی می گیره ولی رها می کنه. قراره برای کنکور بخونه، یه روز حوصله ش میاد می خونه، یه روز یا خوابش میاد یا مهمون اومده یا فیلم می خواد ببینه یا دلش گرفته یا زیادی خوشحاله، کلا بیخیال میشه و برنامه درس خوندنشو رها می کنه. کلاس میره ثبت نام می کنه ولی دو روز بعد که شور و شوقش می افته، دگه ادامه نمیده.
2- نسبت به قول و قرار و زمانبندی تعهدی نداره. دیر میرسه، و همیشه هم بهونه داره و ممکنه حتی بگه من سرم خیلی شلوغه.
3- کسی که طرحواره عدم خویشتن داری و خود انضباطی ناکافی داره، ممکنه تو همه قسمتهای خودنظم دهی مشکل داشته باشه یا اینکه تو چند مورد نامنظم باشه. مثلا کار دیگران رو سر وقت تحویل میده ولی کارهای خودش می مونه.
4- کنترلی روی هیجانات منفی نداره یا کنترلش کمه. یهو عصبانی میشه و بعد بلافاصله پشیمون میشه و عذرخواهی می کنه.
5- وسایلش جای منظمی نداره. مدام نظم خونه و محل کارش به هم می خوره. دو روز تمیز می کنه، ده روز نامرتب و کثیف رهاشون می کنه.
6- توی هیجانات مثبت هم ممکنه کنترل نداشته باشه، شوخی کردن زیاد، یا شور و شوق نشون دادن افراطی هم از نشونه های رفتاری این تله زندگی هست.
7- تکانشی و براساس احساسات عمل کردن، تا دلش بخواد چیزی بخره ممکنه شرایط مالی شو در نظر نگیره و خرید کنه. یا تا حرفی به ذهنش می رسه، بلافاصله اون حرف رو می زنه، یعنی بدون تفکر عمل می کنه.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱.زود خسته میشوم و حواسم پرت میشود.
۲.من اغلب احساس بیقراری و آشفتگی میکنم.
۳.برای من دشوار است که به یک کار پایبند بمانم یا اهدافم را دنبال کنم.
۴.من از برنامههای جدید بسیار هیجانزده میشوم، اما به سرعت علاقه خودم را از دست میدهم.
۵.برای من کنار گذاشتن رفتارهای خودتخریبی مانند نوشیدن مشروبات الکلی، سیگار کشیدن و خوردن افراطی و بیش از حد غذا بسیار دشوار است.
۶.تحمل احساسات ناخوشایند برای من دشوار است.
۷.من عصبی هستم و غالباً کارهایی میکنم که بعداً از انجامشان پشیمان میشوم.
۸.اغلب نمیتوانم جلوی احساساتم را بگیرم و در نهایت خیلی سریع به وقایع واکنش نشان میدهم.
۹.من فکر میکنم تمرکز و توجه برای طولانی مدت دشوار است.
۱۰.احساس میکنم بیش از حد انرژی دارم و به سختی میتوانم آن را به سمت کارهای مثبت هدایت کنم
12- تله آسیب پذیری (طرحواره گزند و آسیب)

آسیبپذیر بودن بخشی از زنده بودن است. هیچکس کاملاً در مقابل فاجعههای طبیعی، بیماریها، حوادث، جنگ، ورشکستگیهای مالی، جرایم و سایر مشکلات دیگر مصونیت ندارد. اما افراد مبتلا به تله آسیب پذیری در کاهش این نگرانیها مشکلات زیادی دارند. ترس از اتفاق ناگوار باعث میشود فرد بیش از حد از اطرافیانشان محافظت کند، بیش از حد پریشان باشد یا بیش از حد سعی کند همهچیز تحت کنترلش باشد. بدیهی است که طرحواره آسیب پذیری ریشه در اضطراب و استرس دارد.
افراد مبتلا به طرحواره آسیب پذیری معمولاً آن را از والدینی به ارث میبرند که بیش از حد در مورد اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، نگران هستند و این ایده را به فرزندان خود منتقل میکنند و اصرار دارند که دنیا مکان خطرناکی است. بعضی از کودکان این ایدهها را از والدین کسب نمیکنند و از سایرین یا بر اثر یک تجربه تلخ یاد میگیرند که آسیب در گوشه و کنار در کمینشان است.
انواع تله آسیب پذیری
1- سلامتی و بیماری
2- خطر
3- فقر
4- از دست رفتن کنترل
ریشه طرحواره آسیب پذیری
1- والدین تان به همین مشکل مبتلا باشند. والدین ترسو و محتاطی داشتهاید یا در برخی حوزه های خاص مثل از دست دادن کنترل بیماری و شکستگی آسیبپذیر بودهاند.
2- والدین تان سخت مراقب شما بودند. مدام درباره خطرات احتمالی به شما هشدار می دادند. با این هشداردهی شما به تدریج احساس کرده اید که بسیار ضعیف تر و بی کفایت تر از آن هستید که بتوانید از عهده چالشهای زندگی روزمره برایید.
3- والدین تان شما را به حال خودتان رها کردهاند و در دوران کودکی از نظر عاطفی جسمی مالی روزگار خوبی نداشته اید و معمولاً این تجربه میتواند باعث شکلگیری طرحواره محرومیت هیجانی و بی اعتمادی بدرفتاری نیز شود.
4- ممکن است در دوران کودکی سخت بیمار شده اید و حادثه ناگواری برای شما پیش آمده است. مثل تصادف که منجر به آسیب پذیری شما شده است.
5- یکی از والدین را در حادثه دلخراش از دست دادهاید و این حادثه باعث شده که دنیا را جایگاه ناامن و خطرناکه بدانید.
علائم خطر در روابط فردی
تمایل به انتخاب همسر یا دوستی دارید که مشتاق حفاظت از شما در برابر بیماری ها و خطر است. شریک زندگیتان بسیار قوی است و شما فردی محتاج و ضعیف هستید.
اولین نگرانی شما این است که همسرتان شجاع و به لحاظ جسمی قوی باشد. همسرتان باید به لحاظ مالی قوی باشد، پزشک باشد یا به هر نحوی بتواند از شما در برابر ترس هایتان حفاظت کند.
به دنبال افرادی هستید که مشتاق گوش کردن به ترس هایتان باشند و به شما اطمینان خاطر بدهند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
نمی توانم از این حس رها شوم که قرار است اتفاق بدی بیافتد.
– احساس می کنم هر لحظه ممکن است فاجعه ای رخ دهد.
– می ترسم کارتن خواب و بی خانمان شوم.
– می ترسم مورد حمله یک دزد، کیف قاپ، مجرم یا هر فرد شرور دیگری قرار بگیرم.
– می ترسم دچار یک بیماری جدی شوم، هر چند آزمایشات چیز خاصی را نشان نمی دهند.
– از سفر کردن به تنهایی با هواپیما، قطار و هر وسیله دیگری می ترسم.
– دچار حملات اضطرابی هستم.
– از نشانه های جسمی بدنم کاملا آگاهی دارم و همیشه نگران معنای آنها و ارتباطشان با بیماری ها هستم.
– می ترسم کنترلم را در جمع از دست بدهم و دیوانه بازی در بیاورم.
– می ترسم تمام پول هایم را از دست بدهم و ورشکست شوم.
13- تله یا طرحواره محرومیت هیجانی

تشریح افراد دارای تله محرومیت هیجانی
جفری یانگ مبدع طرحواره درمانی می گوید این طرحواره از سایر طرحواره ها شایع تر است. افرادی که این طرحواره را دارند، اغلب به خاطر احساس تنهایی، غمگینی و افسردگی برای درمان مراجعه می کنند و معمولاً نمی دانند چرا چنین حالتی دارند. چنین افرادی انتظار ندارند، حتی از سوی نزدیکان، مورد محبت قرار گیرند و درک یا حمایت شوند. آنها احساس می کنند از نظر هیجانی با محرومیت مواجه شده اند و به قدر کافی محبت، صمیمیت و توجه دریافت نکرده اند، همچنین ممکن است احساس کنند هیچ کس نیست آنها را راهنمایی کند. کسی آنها را درک نمی کند و همیشه خود را تنها می دانند.
سه نوع محرومیت هیجانی
افرادی که در تله محرومیت هیجانی هستند سه نوع محرومیت را احساس می کنند:
الف- محرومیت از محبت: احساس می کنند کسی نیست آن ها را دوست داشته باشد.
ب- محرومیت از همدلی: کسی نیست آن ها درک کند. به حرف آن ها توجه کند و با آن ها گفتگو کند.
ج- محرومیت از حمایت: احساس می کنند کسی نیست آن ها را حمایت کند و به آن ها کمک کند.
تله محرومیت هیجانی از کودکی شروع شده است و اگر حل نشود تا آخر عمر همراه شخص باقی میماند.
نشانه های تله محرومیت هیجانی
ویژگیهای طرحواره محرومیت هیجانی
شخصی که دارای تله محرومیت هیجانی است علاوه بر تمام موارد بالا، ممکن است:
در ابتدا روابط پرشور دارند و بعد ناامید و سرد میشوند
به سمت افراد سرد کشیده میشوند
به خاطر ترس از وابسته شدن وارد رابطهی صمیمانه نشوند
از طرف مقابل توقع عاطفی زیاد دارند.
مطالعه بیشتر: انواع طرحواره ها: شناخت طرحواره ها
ریشههای طرحواره محرومیت هیجانی
مادر سرد
عدم وقت گذاشتن کافی مادر
عدم راهنمایی والدین یا همدلی آنها
عدم ارتباط صمیمانهی مادر و پدر با کودک
تولد فرزندان دیگر
مشغولیت زیاد پدر و مادر
علائم خطر در روابط عاطفی
اگر در روابط عاطفی مخصوصا قبل از ازدواج موارد زیر را به صورت مکرر مشاهده میکنید حتما باید از تله محرومیت هیجانی بیرون بیایید:
طرف مقابل چندان به حرفهای شما توجه نمیکند و با این حال شما همچنان به دنبال او هستید
وقت کمی برای شما قرار میدهد
هرگاه به او نیاز دارید در کنارتان نیست یا با بهانهای از شما دور میشود
به کرات میگویید که او درکم نمیکند
بیشتر ازاینکه او به دنبال شما باشد شما به دنبال او هستید.
نمیتوانید نیازهای منطقیتان را به او بگویید.
اگر در رابطهای قرار دارید که چنین نشانههایی وجود دارد حتما باید یک بازبینی اساسی در رابطهی خود ایجاد کنید یا به یک روانشناس خوب مراجعه نمایید.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
من دوست داشتنی نیستم
من بیارزش هستم
من توانایی خاصی ندارم
چنین باورهایی باعث میشود کودک درون شما احساس تنهایی و ناامیدی کند و برای رهایی از این درد درونی روی به هر کسی میآورد.
14- تله انزوای اجتماعی (طرحواره انزوای اجتماعی)

کسی که گرفتار تله طرحواره انزوای اجتماعی است از ارتباط با دیگران پرهیز میکند و خود را تافتهی جدابافته میداند. در بسیاری از موارد می گویند این شخص دچار طرحواره انزوای اجتماعی بیگانگی است. این افراد یا به خاطر کمرویی شدید این کار ا انجام میدهند یا به خاطر حس بالاتر بودن و بیاهمیت دانستن دیگران. برای اطلاع از طرحواره های خود می توانید تست طرحواره را از سایت دانلود نموده و آزمون را انجام دهید
نشانههای طرحواره انزوای اجتماعی
اگر شما هم اغلب موارد زیر را دارید ممکن است به انزوای اجتماعی گرایش داشته باشید:
در موقعیتهای اجتماعی خیلی کمرو هستم
در مهمانیها وجمعها، احساس میکنم خیلی خسته کننده هستم و نمیدانم چه بگویم
فکر میکنم دیگران از هر نظر از من بهتر هستند
احساس میکنم از همهی جمعها کنار گذاشتهشدهام
احساس میکنم هیچ کس از من خوشش نمیآید
یکی از اصلیترین نیازهای هر انسانی ارتباط با دیگران و حس امنیت است. کسی که خود را از جمعها دور میکند به افسردگی گرایش پیدا میکند و بسیار اذیت میشود.
دو گروه از افراد ممکن است گرفتار تله انزوای اجتماعی شوند:
کسانیکه در کودکی تحقیر و سرزنش شده بودند و خودشان نیز خلق و خوی کمرویی داشتند.
کسانیکه احساس میکنند نسبت به دیگران باهوشترند و کسی آنها را درک نمیکند
ویژگیهای طرحواره انزوای اجتماعی
از برخورد با افراد مخصوصا غریبهها دوری میکند
از برخورد با جنس مخالف واهمه دارد
احساس تنهایی یا حقارت میکند
از قضاوت دیگران بسیار میترسد
ممکن است به اجتماع ضربه بزند.
ممکن است عدم عضویت اجتماعی خود را به صورت قلدری نشان دهد
دلایلی که برای فرد ایجاد میشود
ویژگیهای ظاهری
خانوادهی متفاوت با دیگران
تحقیر شدن و سرزنش شدن در کودکی
داستانسازی های منفی از شکستها و مسائل کودکی خود
کسانی که در تله انزوای اجتماعی هستند رفتارهای زیر را دارند:
احساس میکنند با دیگران فرق دارند
از کار یا برخورد با دیگران کنارهگیری میکنند
در جمعها کم حرف هستند و از درون عصبانی هستند
از ظاهر خود خجالت میکشند
خود را با دیگران مقایسه میکنند
تلاش زیادی بر پنهان کردن عیبهای خود میکنند
کسانیکه این طرحواره را دارند زود از زندگی ناامید میشوند و زمانیکه کسی به آنها انتقادی میکند از درون بسیار به هم میریزند.
علائم خطر در روابط عاطفی
زمانی که خود شما یا طرف مقابلتان کارهای زیر را انجام میدهد به سمت این طرحواره پیش میروید:
شما را به شدت تحقیر میکند
در کنار او حرفی برای گفتن ندارید
چندان تمایلی به دیدن همدیگر ندارید
به صورت کلی کسانیکه در این طرحواره هستند چندان در ارتباطات عاطفی موفق نیستند و نمیدانند چگونه سر صحبت را با طرف مقابل باز کنند.
همان گونه که در کتاب طرحوارههای پنهان شخصیتم ذکر کردهایم راه رهایی از طرحوارهها شفای کودک درون، اصلاح والد ذهنی و تغییر داستانهایی است که در ذهن ما نقش میبندد.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
هر شخصی زمانیکه با رویداد مثبت یا منفیای روبرو میشود در ذهن خود داستانهایی درست میکند که با توجه به آن داستانها با آن رویداد روبرو میشود. مثلا اگر با شخصی برخورد کند ممکن است سریعا یکی از داستانهای زیر را بسازد:
او به من توهین کرد پس من خوب نیستم.
او در برخورد با من منظور خاصی دارد
او میداند که من بد هستم و..
شخصی که انزوای اجتماعی دارد داستانهای منفی زیادی علیه خودش درست میکند. مثلا میگوید: من خوب نیستم، دیگران خواهند فهمید که من عیب بزرگی دارم و…
یکی از کارهای مهم برای رهایی از این طرحواره عوض کردن داستانهای ذهنی است. شخص دارای انزوای اجتماعی در مورد رفتار دیگران قضاوتهای زیادی میکند و لازم است این قضاوتها را عوض کند.
15- تله معیارهای سرسختانه (طرحواره کامل گرایی)

از خودتان انتظارات زیادی دارید و غالبا استانداردهایی را که برای خودتان در نظر گرفته اید منطقی میدانید. احساس میکنید همیشه باید مشغول انجام کاری باشید، به نتیجه برسید، کارآمد باشید، و همه چیز را در جای خودش نگه دارید. اگر به چیزهای که میخواهید نرسید نمیتوانید از خودتان راضی باشید. هیچ چیز به نظرتان کافی نیست و همیشه کاری هست که باید انجام دهید. احساس بیکفایتی، شکست، حقارت، و شرمساری تقریبا همیشه با شماست و اگر به خواستههایتان نرسید فورا فعال میشود. علایم مختلف استرس و اضطراب بدنی را تجربه می کنید. مثل بیخوابی، خستگی، فشار خون بالا، زخم معده یا حملات پانیک. استراحت کردن و لذت بردن از زندگی برایتان سخت است.

1- شخص دنبال موفقیتهای بزرگی است که تا به آنها نرسد احساس آرامش نمیکند. البته زمانی که به این موفقیتها هم دست پیدا میکند باز هم احساس میکند باید دنبال موفقیتهای بزرگتری بود.
2- در تصمیمگیریها بسیار تعلل میکند، زیرا فکر میکند هنوز شرایط ایدهآل فراهم نیست.
3- از خیلی از جنبههای زندگی غافل میشود و فقط به آنچیزی که فکر میکند مهم است میچسبد.
4- سختگیریهای زیاد او دیگران را نیز به ستوه میآورد.
ریشههای تحولی طرحواره معیارهای سرسختانه
این طرحواره هم از دوران کودکی شکل گرفته است و دلایل مختلفی از جمله موارد زیر میتواند باعث ایجاد آن شده باشد:
1- عشق مشروط والدین: اگر فقط زمانی که کودک کار درستی انجام داده بود مورد تشویق قرار میگرفت شاید دچار کمالگرایی شده باشد و برای کسب تشویق فقط زمانیکه کار خوبی انجام دهد خوشحال شود.
2- ملاکهای بلندپروازانهی والدین: بعضی از والدین برای بچهای آرزوهای دور و درازی دارند و فقط زمانی خوشحال میشوند که بچه به آرزوهایش برسد.
3- جبران شکستها و تحقیرها: گاهی شخصی در زندگی مورد تحقیر قرار گرفته است و برای جبران آن و اثبات اینکه”من خوبم” تلاش فراوانی میکند و فقط میخواهد با موفقیتهای بزرگ خود را به دیگران نشان دهد.
4- انتقاد زیاد دیگران: بعضی از کودکان مورد سرزنش و انتقاد زیاد قرارگرفتهاند و برای رهایی از آن ممکن است روی به ملاکهای سختگیرانه بیاورند و بخواهند با هر روشی موفقیتهایی به دست آورند تا دیگران را تحت تاثیر قرار دهند.
5- مسائل ژنتیکی: بعضی از افراد به صورت ژنتیکی سختگیر هستند و چیزی آنها را راضی نمیکند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
۱.مهم نیست که چه کاری انجام دهم، من همیشه احساس میکنم زمان برایم کافی نیست.
۲.بیشتر اوقات احساس استرس و فشار میکنم.
۳.من نیاز دارم که همه کارها با استانداردهای بسیار بالایی انجام شود.
مطالعه کنید: طرحواره نقص و شرم
۴.باید احساس کنم از نظر عملکرد، بهترین هستم.
۵.من بهندرت خاموش میشوم و استراحت میکنم، زیرا به نظرم این کار اتلاف وقت است.
۶.روابط صحیحی ندارم، زیرا خودم را تحتفشار قرار میدهم و سخت کار میکنم.
۷.من بیش از حد تمایل به نوشیدن قهوه یا محرکهای بیداری دارم، زیرا نمیخواهم وقتم را از دست بدهم.
۸.همیشه به نظر میرسد کارهای بیشتری برای انجام باشد.
۹.سلامتی من دچار مشکل شده است، زیرا فشار زیادی به خودم میآورم.
۱۰.من به راحتی عصبی و آزرده میشوم
16- تله نقص و شرم (طرحواره نقص و شرم )

یکی از طرحوارههایی که بسیاری از مردم،چه موفق و چه ناموفق، درگیر آن میشوند همین طرحواره نقص/شرم است. کسانیکه این طرحواره را دارند از درون یک عیب درونی احساس میکنند که فکر میکنند این عیب آنها را بیارزش کرده است و نباید دیگران پی به آن ببرند. این طرحواره مثل طرحواره شکست احساس سرخوردگی به فرد می دهد.
نشانههای طرحواره شرم و نقص
اگر شما چند مورد از نشانههای زیر را در اغلب موارد دارید دچار تله نقص و شرم شدهاید:
کسانیکه دوستشان دارم اگر عیبهای من را بفهمند دیگر دوستم نخواهند داشت.
احساس میکنم از درون بیارزش هستم.
احساس میکنم شایستگی عشق، توجه و احترام دیگران را ندارم.
تلاش میکنم دیگران عیبهای من را نفهمند و گرنه من را ترک میکنند.
اغلب اطرافیانم من را سرزنش میکنند و من هم احساس میکنم سزاوار این سرزنشها هستم.
زمانی که شخص در تله نقص و شرم باشد نمیتواند با دیگران ارتباط خوبی داشته باشد؛ یا تلاش میکند خودش را خیلی به دیگران اثبات کند، یا به خاطر احساس شرم از دیگران و از موقعیتها فرار میکند یا مورد تمسخر دیگران واقع میشود و حقش به راحتی ضایع میشود.
ویژگیهای طرحواره شرم و نقص
اگر میخواهید که متوجه شوید در چه زمانهایی دچار نقص و شرم میشوید به موارد زیر توجه کنید:
اگر کسی به شما احترام بگذارد تعجب میکنید
خود را با دیگران خیلی مقایسه میکنید
اگر کسی به شما انتقاد کند با خصومت با او رفتار میکنید
خود را در جاهای مختلف تحقیر میکنید
دیگران را تحقیر میکنید
از دیگران بسیار انتقاد میکنید
در جمعها بسیار اضطراب دارید
برای موفقیتهایتان احساس لیاقت نمیکنید
ریشههای تحولی (کودکی) طرحواره شرم و نقص
تحقیر در دوران کودکی
عدم توانایی ارتباط با بقیهی کودکان
داشتن ایراد ظاهری
اطرافیان سرزنشگر
مقایسه کردن کودک با کودکان دیگر
علائم خطر در روابط عاطفی
اگر در روابطی قرار گرفتید و متوجه شدید که یک یا چند مورد از موارد زیر وجود دارد به سمت طرحوارهی شرم و نقص پیش میروید:
طرف مقابل شما را تحقیر میکند.
شما او را خیلی تحقیر میکنید.
معمولا ترس از برملا شدن عیبهای درونی خود دارید.
خیلی تلاش میکنید خود را خیلی خوب نشان دهید.
اگر با شما با احترام برخورد کند احساس کنید که لایق این احترام نیستید.
کسانی که طرحواره نقص و شرم دارند با بدن، صدا، اخلاق و قیافهی خود راحت نیستند.
این افراد میخواهند قسمتی از وجود خود را پنهان کنند:
قسمتی از قیافهی خود را پنهان میکنند تا مبادا کسی دربارهی آن قضاوت کند.
حرفهای خود را کامل بیان نمیکنند تا مبادا تحقیر شوند.
ملیت، سواد، مدرک و… خود را پنهان میکنند یا بیش از حد آن را بزرگنمایی میکنند تا دیگران را متوجهی خود کنند.
سیمای بالینی طرحواره شرم و نقص: از نظر شناختی و باورهای ذهنی
افرادی که چنین طرحواره ای دارند در اعماق ذهن خود باور دارند که افرادی ناقص، معیوب، حقیر، نامناسب، بی ارزش یا دوست ناداشتنی اند. آن ها در مورد خودشان، احساس شرمندگی می کنند. آن ها چه جنبه هایی از خودشان را ناقص می نگرند؟ تقریباً می توان گفت تمام ویژگی های شخصیتی خود را با این دید نگاه می کنند. آنها معتقدند آدمهایی بی نهایت عصبانی، نیازمند، شیطان صفت، تنبل، بداخلاق، خرفت، کسل کننده، عجیب و غریب، مطیع، چاق، لاغر، دراز، کوتاه یا ضعیف هستند.
آنها ممکن است تمایلات پرخاشگرانه و جنسی غیرقابل پذیرشی داشته باشند. گاهی اوقات نسبت به کارهایی که انجام نمی دهند، سخت احساس بی کفایتی می کنند. آنها از برقراری رابطه با دیگران می ترسند، هر لحظه احساس می کنند ترسشان رو می شود. احساس می کنند این موضوع باعث شرمندگی آنها شود.
سیمای بالینی طرحواره شرم و نقص – از نظر رفتاری
چنین افرادی رفتارهای نامعمول زیر را دارند:
بی ارزش شمردن خودشان و اجازه دادن به دیگران برای بی ارزش سازی آنها. چنین افرادی ممکن است به دیگران اجازه دهند با آنها بدرفتاری کنند یا حتی به آنها توهین شود. آنها اغلب به انتقاد یا طرد، حساسیت زیادی نشان می دهند و بسته به این که بخواهند تسلیم طرح واره شوند یا آن را به صورت افراطی جبران کنند، ممکن است غمگین و ناراحت یا عصبانی شوند. آنها احساس می کنند به خاطر مشکلاتشان با دیگران، لیاقت سرزنش شدن را دارند.
آنها اغلب کمرو هستند و تمایل زیادی به مقایسهٔ خودشان با دیگران دارند. آنها در کنار دیگران احساس ناامنی می کنند، بویژه در ارتباط با افرادی که به خیال آنها، آدمهایی بی عیب بوده یا افرادی که ممکن است نقص هایشان را ببینند.
آنها ممکن است حسود و اهل رقابت باشند، به ویژه در حوزه هایی که احساسی نقص می کنند. اغلب برای زندگی مشترک، همسری طرد کننده و انتقادگر انتخاب می کنند و ممکن است به افرادی که آنها را دوست دارند، انتقاد کنند.
افراد دارای طرحواره شرم و نقص به دلیل این که ممکن است دیگران نقص های آنها را ببینند از روابط صمیمی یا موقعیتهای اجتماعی کناره گیری می کنند.
آگاهی های قطعی شده در فرد دچار این تله
من از بقیهی افراد بدتر هستم.
دیگران من را زیر نظر دارند.
من دوست داشتنی نیستم.
من بیارزش هستم.
نکتهی مهمی که در اینجا لازم است یادآوری کنیم این است که
راز رهایی از شرم پذیرفتن آن چیزی است که از آن فرار میکنید.اگر از قیافهی خود شرم دارید آن را نمایان سازید و نگران قضاوت دیگران نباشید.
دیدگاهتان را بنویسید