جستجو برای:
سبد خرید 0
  • صفحه اصلی
  • مقالات آموزشی
  • ویدئوهای آموزشی
  • آموزش های صوتی
  • بانک اطلاعات روانشناسان
 

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت
  • 071-32360878
  • shirazmoshaver2@gmail.com
perm_identity
سبد خرید 0
  • صفحه اصلی
  • دوره ها
  • بلاگ
شیراز مشاور | بانک اطلاعات روانشناسی شیراز
  • صفحه اصلی
  • آموزش ها
    • مقالات آموزشی
    • آموزش های ویدئویی
    • آموزش های صوتی
  • درباره ما
  • بانک اطلاعات روانشناسان
  • پرسش و پاسخ
ورود و ثبت نام

وبلاگ

شیراز مشاور | بانک اطلاعات روانشناسی شیراز بلاگ مقالات کیفیت «دین‌داری‌» در کسی‌ که شخصیت سالمی‌ دارد چگونه است؟ (قسمت اول)

کیفیت «دین‌داری‌» در کسی‌ که شخصیت سالمی‌ دارد چگونه است؟ (قسمت اول)

access_time1401/09/01
perm_identity ارسال شده توسط ادمین سایت
folder_open مقالات
visibility 92 بازدید

کیفیت دین‌داری‌ در شخصیت سالم ( قسمت اول)

برای دنبال کردن سلسه مراتب شخصیت سالم اینجا کلیک کنید.

دین‌داری‌ نیز همچون سایر پدیده‌های‌ بشری‌ تنوع و گوناگونی‌ گسترده‌ای‌ دارد.

ادیان در شکل‌گیری‌ تمدن و فرهنگ نقش بی‌‌بدیلی‌ دارند، اما دین‌داری‌ بیمارگونه نیز بخش قابل‌توجهی‌ از مشکلات بشر را ایجاد می‌‌کند.

بنابراین، شناختِ کیفیت «دین‌داری‌ سالم» و تشخیص و تفکیک آن از «دین‌داری‌ روان نژندانه یا نوروتیک» بسیار مهم است.

پائولو کوئیلو، داستان‌نویس برزیلی‌، می‌‌نویسد:

انسانی‌ که دینی‌ را انتخاب می‌‌کند، دارد شیوه‌ای‌ جمعی‌ برای‌ نیایش و سهیم شدن در اسرار هستی‌ را انتخاب می‌‌کند.

اما او تنها کسی‌ است که برای‌ اعمالش در مسیر خود مسئول است و حق ندارد مسئولیت اعمالش را به گردن دینش بیاندازد.»

«شخصیت سالم»، خود را مسئول تک تک انتخاب‌هایش می‌‌داند.

برای‌ او، انتخاب یک مذهب، انتخاب مناسک و آدابی‌ است که می‌‌تواند احساس اتصال با قدرت و شعورِ بی‌‌منتهای‌ جاری‌ در هستی‌ را به او منتقل کند.

چنین شخصی‌، با انتخاب یک دین، مدلی‌ از «هستی‌‌شناسی‌» را برمی‌‌گزیند که برای‌ ذهن او آشناتر و مأنوس‌تر است و به او احساس یکپارچگی‌ و معناداری‌ هستی‌ را القاء می‌‌کند.

اما «شخصیت سالم» با انتخاب یک مذهب، خود را از «مسئولیت انتخاب» معاف نمی‌‌بیند و در تک تک رفتارهایش، خود را موظف می‌‌داند که از «هوشیاری‌ اخلاقی‌» خود بهره‌گیری‌ کند و تبعیت کورکورانه از دستورالعمل را برنمی‌‌تابد.

دین داری شخصیت سالم
دین داری شخصیت سالم

رولو می‌، روان‌شناس انسان‌گرا، در این رابطه می‌‌گوید:

«شخص باید خود، انتخاب‌های‌ اصلی‌‌اش را برگزیند. نشانه‌ی‌ انسان بالغ آن است که زندگی‌ چنین شخصی‌ پیرامون اهدافی‌ که خود تعیین کرده، شکل گرفته است.

باورها و سنت‌هایی‌ که در جامعه، از نسلی‌ به نسل بعد منتقل می‌‌شوند، به تدریج به قالب‌های‌ بی‌‌جانی‌ تبدیل می‌‌شوند که شور و شوق فردی‌ را سرکوب می‌‌نمایند.

بنابراین، لازم است تشخیص دهیم که چه مواردی‌ در اخلاقیات مفیدند و موجب افزایش عزت نفس، مسئولیت و آزادی‌ می‌‌شوند نه موجب کاهش آن‌ها.

شخصی‌ که در عصر ما در جستجوی‌ ارزش‌هایی‌ است که زندگی‌‌اش را بر طبق آن‌ها شکل دهد، باید با این واقعیت رو به رو شود که هیچ راه گریز راحت و آسانی‌ وجود ندارد.

آیا دینِ داده شده به هر فرد به این کار می‌‌آید که اراده‌ی‌ او را درهم شکند و او را در مرحله‌ی‌ کودکی‌ رشد نگاه دارد و وی‌ را قادر سازد تا از نگرانی‌ انتخاب و مسئولیت شخصی‌ دور بماند؟

یا برای‌ آن است که به او شالوده‌ای‌ برای‌ معنا بدهد و در نتیجه، شرافت و ارزش او را تأیید نماید.

به این ترتیب اساس پذیرش شجاعانه‌ی‌ محدودیت‌ها و نگرانی‌‌های‌ متعارف را در او ایجاد کند و در ضمن به او کمک کند تا قدرت، مسئولیت و توانایی‌ مهر ورزیدن به همنوعان را در خود پرورش دهد.

البته، مسئله‌ی‌ گرفتار آمدن در چنگال قدرت شخص دیگری‌ به واسطه‌ی‌ نیاز کودکانه‌ی‌ فرد به مراقبت، تشدید می‌‌شود.

به او یاد داده شده است که خوشبختی‌ و موفقیت، پیامد «خوب بودن» خواهد بود و «خوب بودن» معمولاً معنای‌ مطیع بودن را دربر دارد.

اما اطاعتِ صرف، رشد آگاهی‌ اخلاقی‌ و نیروی‌ درونی‌ فرد را ضعیف می‌‌کند.

وقتی‌ شخص برای‌ مدت طولانی‌ مطیع شرایط بیرونی‌ باشد، توانایی‌‌های‌ راستین اخلاقی‌ خود یعنی‌ انتخاب مسئولانه را از دست می‌‌دهد.

آن‌گاه، هر چند عجیب به‌نظر می‌‌رسد، توانایی‌ چنین شخصی‌ در دستیابی‌ به خوبی‌ و نشاطِ همراهِ آن کاهش می‌‌یابد. شخصی‌ که استقلال اخلاقی‌ خود را واگذار می‌‌کند، به همان اندازه توان دستیابی‌ به سعادت و شادمانی‌ را واگذار کرده است.

تعجبی‌ ندارد که او احساس آزردگی‌ کند.

دین‌داری‌ برای‌ یک شخصیت سالم، ابزاری‌ برای‌ تخدیر و آرام شدن نیست بلکه اسباب «دغدغه» و«جستجوی‌ دائمی‌» است.

افراد زیادی‌ با تبعیتِ کورکورانه از اشخاص یا تشکیلاتی‌ که داعیه‌ی‌ رهبری‌ معنوی‌ بشر را داشته‌اند، مجری‌ بی‌‌چون و چرای‌ وحشیانه‌ترین کشتارها و شکنجه‌ها بوده‌اند.

در گفتگویی‌ بین «آلبرت اینشتین»، فیزیکدان نابغه، و «پروفسور ویلیام هرمان، شاعر و جامعه‌شناس آلمانی‌، در کتاب فیزیکدان و شاعر این معنا به خوبی‌ مرور می‌‌گردد که «دین‌داری‌ گله‌وار» چه نقش مخربی‌ در جامعه‌ی‌ بشری‌ دارد.

اینشتین: «گاه فکر می‌‌کنم که شاید بهتر بود مسیح هیچ‌گاه به دنیای‌ ما نمی‌‌آمد.»

هیچ اسمی‌ تاکنون این همه برای‌ کسب قدرت مورد سوءاستفاده قرار نگرفته است!

بنگرید که بشریت به نام مسیح با خود چه کرده است!

بنگرید که مسیحیان در طی‌ تقریبا دو هزار سال با دیگران چه کرده‌اند! هیچ‌گاه در تاریخ، خشونت به گستردگی‌ آنچه در آلمان نازی‌ می‌‌بینیم نبوده است.

ولی‌ آنچه مرا به لرزه درمی‌‌آورد سکوت مطلق کلیسای‌ کاتولیک است.

لزومی‌ ندارد غیب‌گو باشیم تا پیش‌بینی‌ کنیم که کلیسای‌ کاتولیک کیفر این سکوت را خواهد دید.

مشاور شیراز
مشاور شیراز

دکتر هرمان

دکتر هرمان، شما مسلما آن‌قدر عمر خواهید کرد که ببینید نوعی‌ قانون اخلاقی‌ بر جهان حکمفرماست.»

هرمان: این موضوع مرا به یاد پیشگویی‌ چندین سال پیش شما در برلین می‌‌اندازد ــ منظورم پیشگویی‌ همکاری‌ بین آلمان نازی‌ و کلیسای‌ کاتولیک است.

یک کشیش لهستانی‌ وحشت‌زده و متنفر از هجوم نازی‌‌ها به لهستان و کشتار بی‌‌پروای‌ مردان و زنان و کودکان، از اسقف خود اجازه گرفته بود که به پاپ پیوس دوازدهم متوسل شود.

کشیش به رُم سفر کرد و به استحضار پاپ رساند که نازی‌‌ها چگونه لهستانی‌‌ها را وادار می‌‌سازند که گور دسته‌جمعی‌ خود را حفر کنند، بعد در گروه‌های‌ پنجاه نفری‌، عریان و رو به زمین در گورهایی‌ که خود کنده‌اند، بخوابند.

سپس، سربازان نازی‌ در دو طرف گودال ظاهر شوند و بارانی‌ از گلوله‌های‌ مسلسل بر سر آن تیره‌بختان بریزند.

مقامات واتیکان در پاسخ تمام این حرف‌ها به کشیش ساده‌دل گفتند که باید آرام و ساکت بماند چون توافق رسمی‌ با هیتلر (که قول داده بود کمونیست‌ها را نابود کند) کلیسا را ناگزیر می‌‌سازد که محتاطانه عمل کند!

اینشتین: دکتر هرمان، قوانین کیهانی‌ وجود دارند و با ادعیه و بخور معطر نمی‌‌توان آن‌ها را دستکاری‌ کرد.

اینک ما در عصری‌ زندگی‌ می‌‌کنیم که علم و روان‌شناسی‌ بر آن حاکم است.

شما اهل جامعه‌شناسی‌ هستید، پس به خوبی‌ می‌‌دانید که «انسان‌هایی‌ با ذهنیت گله‌وار» وقتی‌ سازماندهی‌ شوندو پیشوایی‌ داشته باشند که سخنگوی‌ کلیسا هم باشد، چه‌ها می‌‌توانند کرد.

من نمی‌‌گویم که جنایات ناگفتنی‌ کلیسا در طول دو هزار سال گذشته همواره مورد تأیید و تبرک واتیکان بوده است.

ولی‌ آن‌ها پیشاپیش پیروان خود را با این اندیشه «واکسینه» می‌‌کردند که «خدای‌ حقیقی‌ از آن ماست و یهودیان او را به صلیب کشیدند.»

کلیسا همواره به‌جای‌ عشق، تخم کینه و نفرت کاشته است، گو اینکه به لفظ «ده فرمان» را قبول دارند که دستور می‌‌دهد: «تو دیگر نخواهی‌ کشت.

دکتر هرمان: «پیش خود می‌‌اندیشیدم که چقدر آرزو داشتم که به سلک همه‌ی‌ ادیان و مذاهب جهان درآیم و آن‌گاه همه‌ی‌ آن‌ها را بر محور مذهب عشق به وحدت برسانم.

چقدر برایم تکان‌دهنده و تأثرآور بود وقتی‌ فهمیدم که کلیسای‌ کاتولیک رُم در بیستم ژوئیه‌ی‌ ۱۹۳۳ با هیتلر موافقت‌نامه‌ی‌ همکاری‌ امضاء کرده است.

پس از امضای‌ این موافقت‌نامه بود که پاپ پیوس دوازدهم برای‌ تبرک هیتلر دست دعا به درگاه خداوند برداشت، و این درست بعد از روزی‌ بود که هیتلر تحریم مغازه‌ها و مؤسسات یهودیان را با این عبارت اعلام کرده بود:

«من اعتقاد راسخ دارم که امروز هم‌صدا با خواست خالق متعال عمل می‌‌کنم.

با جنگیدن بر ضد قوم یهود، من در راه خداوند بزرگ می‌‌جنگم.» دکتر اینشتین، پروفسور برونینگ برایم گفت که حتی‌ به اسقف‌ها تکلیف شده بود که نسبت به رژیم ناسیونالیست هیتلری‌ سوگند وفاداری‌ یاد کنند.

متن سوگندنامه نیز بدین قرار بود: «در انجام وظایف روحانی‌ خویش، و هم‌چنین به منظور تأمین رفاه و بهروزی‌ رایش آلمان، خود را مکلف می‌‌دانم که از هر گونه عملی‌ که به نحوی‌ از انحاء موجب زیانی‌ برای‌ رایش آلمان باشد خودداری‌ ورزم.»

اینشتین: من کمونیست نیستم ولی‌ حالا می‌‌توانم بفهمم که چرا در روسیه با کلیسا سر عناد داشتند…

جز در پاره‌ای‌ موارد استثنایی‌، کلیسای‌ کاتولیک رُم، چنان بر جزمیات و مراسم آئینی‌ خود تأکید می‌‌ورزد که گویی‌ برای‌ تقرب به خداوند، هیچ راهی‌ جز راه آن‌ها وجود ندارد.

من نیازی‌ نمی‌‌بینم که حتما به کلیسای‌ کاتولیک بروم تا از آنان بشنوم که من فردی‌ صالح یا ناصالحم.

قلبم این را به من حالی‌ می‌‌کند. هرچه در عالم وجود دارد متکی‌ بر نوعی‌ اصل خلاقه است، و اصل خلاقه‌ی‌ آدمی‌ وجدان اوست.

دکتر هرمان: «با شما موافقم. اگر مردم جهان، وجدان خود را قاضی‌ می‌‌کردند، هم برای‌ خودشان بهتر بود و هم برای‌ جهان.»

اینشتین: یادم هست که شما معتقداتی‌ عارفانه دارید و به خدایی‌ مشخص اعتقاد دارید، حال آنکه من معتقد به اصل خلاقه و نوعی‌ نظم موزون و متکی‌ به قانون کیهانی‌ هستم. من دوست ندارم اندیشه‌ی‌ نوعی‌ خدای‌ شبیه به انسان را (Anthropomorphic God) ــ که کلیسای‌ کاتولیک بر آن اصرار می‌‌ورزد.

ــ به مغز جوانان فرو کنم، چرا که کلیسای‌ کاتولیک در طی‌ دو هزار سال گذشته با تکیه بر این جزم، رفتار و کرداری‌ بس غیرانسانی‌ داشته است.

تصورش را بکنید که کلیسای‌ کاتولیک چه ترس و نفرتی‌ را ابتدا بر ضد کلیمیان و سپس بر ضد مسلمانان دامن زده است، جنگ‌های‌ صلیبی‌ با آن همه کشتار و ویرانی‌، آدم‌سوزی‌‌های‌ دوران تفتیش عقاید (انکیزیسیون)، تأیید تلویحی‌ جنایات هیتلر، درست در زمانی‌ که لهستانی‌‌ها را وادار می‌‌کرد که گورهای‌ خود را بکنند و به انتظار قتل‌عام شدن دراز بکشند، و آن‌گاه همین هیتلر را همچون طفل معصومی‌ که نوحه‌خوان پای‌ محراب است به مؤمنان معرفی‌ می‌‌کنند!

مؤمن حقیقی‌، نه از زندگی‌ هراسی‌ دارد و نه از مرگ، و یقینا ایمانی‌ کورکورانه هم ندارد. ایمان او باید در وجدانش آرمیده باشد.

بدین‌سان، وی‌ به این کشف و شهود دست می‌‌یابد که آنچه در پیرامونش می‌‌گذرد را به دیده‌ی‌ بصیرت بنگرد و درباره‌ی‌ آن به داوری‌ بنشیند.

سطور پایانی‌ گفته‌های‌ اینشتین، کیفیت «دین‌داری‌» شخصیت سالم را به‌طور خلاصه بیان می‌‌کند: «دین‌داری‌ برای‌ شخصیت سالم به معنای‌ مسئولیت است و نه تبعیت.»

مشاور شیراز
مسئولیت دین‌داری‌

پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو همین مفهوم را در کتاب چون رود جاری‌ باش با سبکی‌ متفاوت بیان می‌‌کند:

وقتی‌ ورونیکا تصمیم می‌‌گیرد بمیرد را می‌‌نوشتم، ناچار از خودم پرسیدم «کدام کارهای‌ ما لازم است و کدام بیهوده؟ چرا کراوات می‌‌زنیم؟ چرا عقربه‌های‌ ساعت در این جهت حرکت می‌‌کنند؟ ما که سیستم دهدهی‌ داریم چرا روز بیست و چهار ساعت و هر ساعت شصت دقیقه دارد؟»

واقعیت این است که بسیاری‌ از قواعدی‌ که امروز از آن‌ها پیروی‌ می‌‌کنیم، هیچ بنیاد درستی‌ ندارند.

اما اگر طور دیگری‌ عمل کنیم ما را دیوانه یا نابالغ می‌‌دانند.

تا وقتی‌ این وضع ادامه دارد، جامعه هم‌چنان به خلق نظام‌هایی‌ می‌‌پردازد که با گذر زمان، دلیل وجودی‌ خود را از دست می‌‌دهند، اما هم‌چنان قواعدشان را بر ما تحمیل می‌‌کنند.

این داستان ژاپنی‌ منظور مرا بهتر می‌‌رساند:

یک استاد بزرگ ذن و مدیر صومعه‌ی‌ «مایو کاگی‌» گربه‌ای‌ داشت که خیلی‌ برایش عزیز بود.

در کلاس‌های‌ مراقبه، همیشه این گربه را کنارش نگه می‌‌داشت تا هرچه ممکن است، از حضور او بیشتر لذت ببرد.

یک روز صبح استاد را که بسیار پیر شده بود در بسترش مرده پیدا کردند.

بزرگ‌ترین شاگرد، جای‌ استاد را گرفت. راهب‌های‌ دیگر پرسیدند: «با این گربه چه کنیم؟»

استاد تازه، برای‌ گرامیداشت یاد استاد سابق‌شان، تصمیم گرفت به گربه اجازه بدهد که هم‌چنان در کلاس‌های‌ مراقبه‌ی‌ ذن بودایی‌ حضور داشته باشد.

شاگردانی‌ از صومعه‌های‌ مجاور که اغلب در آن منطقه سفر می‌‌کردند، پی‌ بردند که در یکی‌ از مشهورترین معابد آن منطقه، گربه‌ای‌ هم در مراسم مراقبه شرکت می‌‌کند.

این خبر پخش شد. سال‌ها گذشت.

گربه مُرد، اما شاگردان صومعه به حضور او عادت کرده بودند و گربه‌ی‌ دیگری‌ آوردند.

در همان هنگام، سایر صومعه‌ها هم شروع کردند به آوردن گربه به کلاس‌های‌ مراقبه. فکر می‌‌کردند گربه عامل اشتهار «مایو کاگی‌» است، نه کیفیت درس‌های‌‌شان.

فراموش کرده بودند که استاد سابق آن صومعه، چه معلم خوبی‌ بوده است! نسلی‌ گذشت و رساله‌های‌ مفصلی‌ درباره‌ی‌ اهمیت حضور گربه در مراقبه‌ی‌ ذن منتشر شد.

یک استاد دانشگاه، رساله‌ای‌ بر این مبنا نوشت که جامعه‌ی‌ دانشگاهی‌ هم آن را پذیرفت.

او معتقد بود گربه می‌‌تواند تمرکز انسان را برای‌ نابود کردن انرژی‌ منفی‌ بالا ببرد!

به این ترتیب، تا یک قرن بعد، گربه را عنصری‌ ضروری‌ در مطالعه‌ی‌ ذن بودایی‌ در آن منطقه می‌‌دانستند.

بعد استادی‌ آمد که به موی‌ گربه حساسیت داشت و تصمیم گرفت گربه را از کلاس‌های‌ روزانه حذف کند.

همه اعتراض کردند، اما استاد اصرار کرد. از آنجا که معلمی‌ با استعداد بود، شاگردها با وجود غیبت گربه، به پیشرفت ادامه دادند.

کم کم صومعه‌های‌ دیگر ــ که همیشه دنبال نظریات جدید بودند و از غذا دادن به آن همه گربه خسته شده بودند ــگربه‌ها را از کلاس حذف کردند.

بیست سال بعد، رساله‌های‌ انقلابی‌ تازه‌ای‌ نوشته شد که عناوین آن‌ها چیزهایی‌ مثل اهمیت مراقبه بدون گربه یا متعادل ساختن جهان ذن با استفاده از نیروی‌ ذهن شخص به‌تنهایی‌ و بدون کمک حیوانات بود.

قرن دیگری‌ هم گذشت و گربه کاملاً از مراسم مراقبه‌ی‌ ذن در آن منطقه حذف شد.

اما دویست سال طول کشیده بود تا همه چیز به وضع عادی‌ برگردد و تنها دلیلش این بود که در تمام این مدت، هیچ کس نپرسید آن گربه چرا آنجاست!»

در بخش دوم این مقاله مهم به طور کامل به کیفیت دین‌داری‌ در شخصیت سالم میپردازیم.

 

بسیاری از مشکلات روانشناختی قابل حل هست. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید: 07132360878

اطلاعات جامع روانشناسان شیراز با ویدئو و نظرات مراجعان

اشتراک گذاری:
برچسب ها: دین‌داری‌دین‌داری‌ در شخصیت سالمدین‌داری‌ سالمشخصیت سالممشاور شیراز

مطالب زیر را حتما بخوانید
  • ناتوانی جنسی یا مشکل جنسی
    بهترین راهکارهای عملی کوتاه برای مشکل جنسی یا ناتوانی جنسی

    8 بازدید

  • مقاربت جنسی‌ در زمان حاملگی‌
    تعادل و مقاربت جنسی‌ در زمان حاملگی‌

    12 بازدید

  • رابطه جنسی اول یا شب زفاف
    رابطه جنسی اول یا شب زفاف

    20 بازدید

  • خواسته های درونی
    صفر تا صد تضاد بین خواسته های درونی و هزینه های آن

    68 بازدید

  • کامل گرایی یا کمالگرایی
    صفر تا صد ریشه های کامل گرایی یا همان کمالگرایی

    62 بازدید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

جستجو برای:
دسته بندی مطالب
  • آرشیو مشاوران
  • مقالات
  • ویدئوها
  • ویژه
دسته های پرسش و پاسخ
  • دسته اول (0)
  • دسته چهارم (0)
  • دسته دوم (0)
  • دسته سوم (0)
  • سوالات (0)
تابلوی امتیازات

سایت شیراز مشاور مرجعی مطمئن برای آگاهی شما از بانک اطلاعات تماس با روانشناسان شهر شیراز می باشد.

  • location_on
    آدرس مطب: شیراز، فرهنگشهر، طبقه فوقانی شیرینی تمشک
  • phone_android
    071-32360878
  • email
    shirazmoshaver2@gmail.com
تمامی حقوق برای سایت شیراز مشاور محفوظ می باشد.
keyboard_arrow_up