شخصیت سالم: آیا ۴ شاخص اصلی «شخصیت سالم» را میدانید؟
معیار های یک شخصیت سالم چیست
ابتدا لازم است که توضیح دهیم «معیار ما» برای تعریف «شخصیت سالم» چیست. برخی از صاحبنظران، «سلامتی» را معادل «فقدانِ بیماری» میدانند.
با چنین نگاهی، اگر فردی دچار افسردگی آشکاری نباشد، از درد و رنج روانی شکایتی نداشته باشد و خودش، یا دیگران، او را نیازمند درمان ندانند از نظر روانی سالم است.
گروهی دیگر از صاحبنظران، «سلامتی» را بر مبنای «میانگین جامعه» تعریف میکنند. از نقطهنظر آنها، اگر عملکرد فردی در حد میانگین جامعه باشد از نظر روانی سالم است.
گروه سوم از صاحبنظران، «سلامتی» را معادل «شکوفایی استعدادهای یک فرد» میدانند.
بنابراین کسی که بیماری روانی آشکاری ندارد و عملکردِ او در حد میانگین عملکرد افراد جامعه است اما موفق به شناخت و شکوفا کردن استعدادهای انسانی خود نشده است، دارای «شخصیت سالم» نمیباشد.
در این مقاله، معیار ما برای تعریف، دیدگاه سوم است.
بنابراین هنگامی که راجع به ویژگیهای فوق صحبت میکنیم منظورمان «استعدادهای ویژهی انسانی» است.
دکتر آلکسیس کارل متخصص برجستهی فیزیولوژی و جراح عروق که موفق به دریافت جایزهی نوبل و نشانهای علمی برجستهی جهانی شد.
در کتابهای خود ـ انسان، موجود ناشناخته و راه و رسم زندگی ـ به بیانِ این مقوله میپردازد که انسان، دارای ویژگی خاصی است که میتوانیم آن را «استعداد ویژهی انسانی» بنامیم. بر خلافِ «غریزهی حفظ حیات» و «غریزهی تولید مثل و تداوم بقا» که در تمام موجودات زنده مشترک است.
انسان دارای تمایل یا غریزهی «تعالی روانی» است که منحصر به او است. با این دیدگاه، ویژگیهایی که نشاندهندهی «تعالی روانی» در انسان هستند را بهعنوان ویژگیهای «شخصیت سالم» انتخاب کردهایم:
۱ـ انضباط شخصی یا کنترلِ خویشتن
یکی از ویژگیها این است که فرد نه بهدلیل «فشار بیرونی» بلکه بهدلیل «متعهد بودن به انتخابِ خود» حاضر باشد محدودیتی را بپذیرد.
انسان، توانایی این را دارد که قویترین کششها و تمایلات غریزی خود را آگاهانه کنترل کند، به تعویق اندازد یا در چارچوب خاصی محدود کند. این ویژگی خاصِ انسان است، بنابراین آن را یک «استعدادِ ویژهی انسانی» میدانیم.
اگر این محدودسازی از بیرون صورت گیرد، یعنی جامعه، قانون یا عرف آن را بر فرد «تحمیل» کند و فرد چارهای غیر از تبعیت از این محدودیت نداشته باشد، نمیتوان این محدودیت را «انضباط شخصی» نامید.
«انضباط شخصی» یا «خود کنترلی» به فرایندی اطلاق میشود که فرد، خود، آگاهانه و به دلیل هدفی بزرگتر یا ماندگارتر، خواسته و میلی کوچکتر یا گذراتر را مهار میکند.
اینکه فرد نه به دلیل «فشار بیرونی» بلکه به دلیل «متعهد بودن به انتخابِ خود» حاضر باشد محدودیتی را بپذیرد، یکی از ویژگیهای شخصیت سالم است.
نمونههایی از انضباط شخصی
- سحرخیزی،
- پشتکار،
- وقتشناسی،
- مقید بودن به تعهدات،
- روزهداری و پرهیز،
- ورزش منظم و مقید بودن به دستورالعملهای مذهبی
نمونههایی از «انضباط شخصی» هستند.
به قول برایان تریسی ــ مشاور مدیریت و بازاریابی ــ هیچ فردی بدون برخورداری از انضباط به موفقیت بزرگی نرسیده است.
«نیچه» میگوید: «توانمندی بزرگ، از طریق خویشتنداری بزرگ، خود را آشکار میکند.»
۲ـ از خودگذشتگی یا خودفراروی
گرچه نمونههای «از خودگذشتگی» و «نوع دوستی» در سایر جانوران نیز دیده میشود، گستره و عمق این گونه رفتارها در انسانها بارزتر است.
به این لحاظ میتوان این رفتارها را نیز جزء استعدادهای برجستهی انسانی نام برد.
یکی از ویژگیهای «شخصیت سالم» این است که در حیطههایی از زندگی، انتخابهای او، نه بر مبنای نفع خود که بر مبنای نفع دیگران صورت میگیرد.
حتی گاهی انتخابِ نفع دیگران به صدمه خوردن و ضررِ خود فرد منجر میشود ولی با این حال، فرد نفع دیگران را انتخاب میکند. گرچه طبعا کسی که چنین انتخابی در زندگی دارد، از نفع دیگران و از خودگذشتگی خود لذت میبرد و آرامش پیدا میکند.
رسیدن به چنین قابلیت و استعدادی که از منافع دیگران رضایت خاطر و لذت کسب کنیم؛ یکی از ویژگیهای شخصیت سالم هست.
اینکه چقدر از زندگی ما صرف فعالیتهایی میشود که خودمان بهطور مستقیم از آنها نفع نمیبریم، یکی از ملاکهایی است که سلامتی شخصیت ما را نشان میدهد.
من معمولاً در مشاورهها و جلسات روان درمانی، ضمن گرفتن شرح حال مراجعان،
برنامهی روزانهی آنها را مرور میکنم و یکی از چیزهایی که به دنبالش میگردم این است که چقدر از زندگی این فرد صرف تأمین نیازها و منافع دیگران میشود؛ بدون اینکه در ازای آن چیزی دریافت کند.
من ریشهی بسیاری از اختلالات و رواننژندیها را در «خودمحوری» میبینم و باور دارم که با حرکت دادن مراجعانم از موضع «خودمحوری»(egocentrism) به موقعیت «از خودگذشتگی»(altruism) قدم مهمی در درمان و رشد آنان برداشته میشود.
برخی از افراد دچار الگوی روانی «آزارطلبی یا مازوخیسم»(masochism) هستند
البته، ذکر این مسئله را لازم میدانم که برخی از افراد دچار الگوی روانی «آزارطلبی یا مازوخیسم»(masochism) هستند.
آنها در زندگی همواره «نقش قربانی» را برمیگزینند. وارد رابطههایی میشوند که روشن است در آن بهنوعی مورد سوءاستفاده قرار خواهند گرفت.
آنها روابط دردناک و پرتنشی را با افراد آزاردهنده و سوءاستفادهچی شروع میکنند و با آنکه میدانند در این روابط به آنها ظلم میشود، حاضر به قطع یا تغییر رابطه نیستند.
«آزارطلبی» یک اختلال و مسئلهی شخصیتی است و با «از خودگذشتگی» کاملاً متفاوت است.
فردی که به مرحلهی «خود فراروی» رسیده است، خودش بهطور آزادانه انتخاب میکند که در چه حیطهای و تا چه حدی منافع دیگران را بر منافع خود مقدم بدارد.
فضیلتِ این انتخاب، در آزادانه بودنِ آن است اما اگر کسی بتواند گذشتن از منافعمان را به ما تحمیل کند، دیگر «از خودگذشتگی» معنا نمیدهد.
هرگاه کسی با تهدید، فشار، ارعاب، حیله، تحقیر یا قرار دادن ما در «رودرواسی» و «خجالت»، ما را وادار کند از منافعمان بگذریم.
ما «از خودگذشتگی» را انتخاب نکردهایم، چنین انتخابی بر ما تحمیل شده و این نه تنها نشانهی قدرت شخصیت ما نیست که نشانهی ضعف و ناتوانی ماست.
بسیاری از مشکلات روانشناختی قابل حل هست. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید: 07132360878
اطلاعات جامع روانشناسان شیراز با ویدئو و نظرات مراجعان
۳ـ «خودشکوفایی» یا «خلاقیت»
«خلاقیت» به معنای آفرینش چیزی است که قبلاً و توسط دیگری ساخته نشده باشد.
گرچه سایر موجودات زنده قدرتِ «ساختن» دارند ، اما سازندگی آنها بر مبنای یک «الگوی عمومی» صورت میگیرد. تمام موریانهها، مورچهها و زنبورهای جهان، از هزاران سال پیش تاکنون، سبک لانهسازی یکنواختی دارند.
الگوی تغذیهی خرسها، گرگها یا گربهها در طول صدها سال تغییر نکرده است. اما زندگی انسانها با چند دههی قبل قابل مقایسه نیست.
الگوهای زندگی نیز از یک شهر تا شهر دیگر تفاوتهای چشمگیر دارد. تنوع وسیع زندگی بشری و پیشرفت گستردهی صنعت و تکنولوژی محصولِ خلاقیت بشر است.
انسانها میتوانند طرحهایی در ذهن خود بسازند که تاکنون مشابهی برای آن را ندیده و نشنیده باشند.
خلق طرح های جدید
آنها میتوانند با جابهجا کردن اجزای پدیدهها، ادغام پدیدههای مختلف، بزرگ یا کوچک کردنِ اجزای آنها و معکوس کردن روندِ معمولِ انجام کار، طرح جدید و محصول تازهای خلق کنند.
از آنجا که «خلاقیت» یک ویژگی انسانی است، شکوفا کردن این استعداد درونی، یکی از ویژگیهای ضروری این شخصیت است. لازم نیست این خلاقیت حتما به صورت تولید یک کالای جدید یا خلق یک اثر هنری خود را نشان بدهد.
ابداعِ یک غذای جدید، چیدن دکوراسیون متفاوت و طراحی خلاق و بدیعِ برنامهی روزانهی زندگی نمونههای سادهای از خلاقیت هستند.
گرچه استعداد خلاقیت در برخی افراد بیشتر از سایرین است، هیچکس فاقد این استعداد نیست.
هر کس به قدر استعدادی که در آفرینندگی دارد، لازم است این استعداد را بهکار گیرد
برخورداری از «شخصیت سالم» بدون «خلاقیت» و «آفرینندگی» غیرممکن است.
کارهای روزانهی خود را در طی هفته مرور کنید. ببینید در چه کارهایی «صاحب سَبک» هستید و چه کارهایی را از دیگران آموختهاید و کاملاً آنها را «تقلید» میکنید.
سعی کنید هر هفته در یکی از کارهایتان بازنگری کنید و آن را به سَبک جدیدی انجام دهید.
ممکن است شیوهی قبلیِ انجام آن کار سادهتر و مقرون به صرفهتر باشد. لازم نیست حتما سبک جدید شما بهتر از سبکهای معمول باشد، مهم این است که شما استعداد آفرینندگی خود را تمرین بدهید.
زمانی فرا خواهد رسید که در زمینهای سبک شما بهتر از سبک دیگران باشد.
۴ـ یادگیری مداوم
برخی از مردم، تنها بهعنوان یک وظیفهی اجتماعی، یا برای بهدست آوردن شغل، مدتی را صرف یادگیری دانش یا مهارتی خاص میکنند و پس از آن، دست از یادگیری فعال برمیدارند.
البته ما هر روز در زندگی چیزهایی میآموزیم، اما وقتی از «یادگیری فعال» صحبت میکنیم، منظورمان این است که خودمان، بهطور عمدی و انتخاب شده، یک مسیر آموزشی را طی کنیم.
یک «شخصیت سالم» همیشه در حال «یادگیری فعال» است.
- شرکت فعال در سخنرانیهای فلسفی یا اجتماعی،
- شرکت در کلاسها و دورههای آموزشی،
- داشتن یک سیر مطالعاتی منظم و هدفدار و حضور در سمینارها
- کنفرانسهای علمی
- نمونههایی از برنامههای آموزشی فعال و مداوم هستند.
برنامهی هفتگی خود را مرور کنید و ببینید آیا در طول هفته، بهطور منظم، برنامهی فعالی برای ارتقاء دانش و یادگیری خود دارید.
برخورداری از چنین برنامهای شرط ضروری داشتن این شخصیت است.
یکی از راههای یادگیری مداوم «طرح سؤال» است.
سؤال در ذهن فضایی خالی ایجاد میکند که اطلاعات را از محیط به سمت خود میکشد.
ذهنی که سؤالی در خود ندارد نسبت به اطلاعات بیتفاوت است، ممکن است کتابی را بخواند، فیلمی را تماشا کند یا به سخنرانیای گوش بسپارد ولی در آن هیچ چیز «تکاندهندهای» نیابد.
درحالیکه برای کسی که «جستجوگرانه» به همان کتاب، فیلم، گفتگو یا سخنرانی توجه نشان میدهد، انبوهی از اطلاعاتِ عمیق و تأثیرگذار وجود دارد.
آلن دو باتن، فیلسوف و نویسندهی سوئیسی:
در کتاب هنر سیر و سفر سؤال درست را همچون نخِ میانِ دانههای گردنبند میداند که بدون آن، اطلاعات بهدست آمده بیخاصیت و فرّار خواهند بود.
میتوانید در ابتدای هر هفته سؤالی را برای خود طرح کنید و در طول هفته همچون یک «کارآگاه» یا «مکتشف» در جستجوی پاسخ سؤال خود باشید.
بسیاری از مشکلات روانشناختی قابل حل هست. برای رزرو وقت روانشناسی بالینی با ما تماس بگیرید: 07132360878
اطلاعات جامع روانشناسان شیراز با ویدئو و نظرات مراجعان
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
ترک گریه باصدای بلند در کودک با روش های عملی
32 بازدید
-
۷ توصیه تضمینشده به والدین کودکان دچار ترس از تنهایی و تاریکی
22 بازدید
-
۳ روش کاربردی به شدت حیاتی به والدین کودک لجباز که جلوی تخریب آینده کودک را میگیرد
32 بازدید
-
۱۷ روش کاربردی و عملی برای پایان دادن به قهر بین زن و شوهر
40 بازدید
-
تکنیکهای مدیریت زمان برای کودکان: تعادل بین بازی، مطالعه و استراحت
158 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید